وصیت نامه پاسدار شهید عبدالاحد مسرور
اگر خون من هم قابل تو را دارد خونم را در جبهه ها بریز که شاید زمین مطهر کربلای خونین ایران خون این گناه کار را پاک کند

نوید شاهد فارس: شهيد عبدالاحد مسرور در نهم تیر ماه سال 44 در خانواده اي مذهبي در شهرستان کازرون چشم به جهان گشود . دوران ابتدائي را در دبستان حسام الديني ودوران راهنمائي شهيد خديور و سه سال ديگر در هنرستان شهيد دکتر علي شريعتي گذراند.  پس از پيروزي انقلاب و شروع جنگ تحميلي به عضويت مقاومت مسجد امام خميني درآمد و با فعاليت زياد در خدمت انقلاب بود.
و هنگامي که امام امت فرمودند که جبهه حق عليه باطل احتياج به جوانان فداکار دارد .پاسخ رهبر عزيز را لبيک گفته و جبهه رفتن را بر ادامه تحصيلاتش ترجيح داد  و با رضايت والدينش در بسيج سپاه پاسداران کازرون ثبت نام به عمل آورده و مدت يک ماه در پادگان شهيد دستغيب مشغول آموزش و سپس رهسپار جبهه نور عليه ظلمت جهت روبرو با صداميان کافر گرديد .
شهید عبدالاحد مسرور سرانجام در بیست و پنجم اسفند ماه 63 در عمليات بدر منطقه اروند رودبه شهادت رسید. روحش شاد.



( متن وصیت نامه )

بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم ایاک نعبد وایاک نستعین  
خدایا تنها ترا می پرستم وتنها از تو یاری میجویم
انا لله وانا الیه راجعون
همه از اوییم وبه سوی او باز می گردیم

با سلام بر حضرت محمد (ص) و حضرت مهدی (عج) و با سلام بر حسین (ع) و با سلام بر ابوالفضل و درود و سلام بر امام خمینی رهبر کبیر انقلاب وصیت خود را شروع می کنم.
وصیت هر شهید فی سبیل الله وصیت شهدای صدر اسلام است.
اشهدان لا اله الله جل جلاله واشهد ان محمد (ص)رسول الله واشهد ان علی(ع)ولی الله؛
شهادت می دهم به یگانگی خداوند عزوجل وشهادت می دهم که محمد (ص) فرستاده او و علی(ع) جانشین حضرت محمد (ص)
خدایا ای ستار العیوب، ای دوست همیشه یاور تو استجاب کننده ای و من دعا کننده، الهی تو بخشنده ای و من بخشش پذیر .
معبودا تو قوی هستی و من ضعیف پروردگارا تو غنی هستی و من فقیر درگاه تو، پس اجابت کن دعای من گنهکار و ببخش آن کسی که تو را می خواند و غنی ساز آن کسی که محتاج در گاه تو می باشد و رحم کن بر ما بندگان ضعیف و ناتوانت که هیج وقت نمی توانیم از زیر سلطه ی تو فرار کنیم . ای ارحم الراحمین

خدایا وصیتی که می نویسم می دانی که خود به آن عمل نکرده ام. ولی می نویسم که شاید کسان دیگر به این گفته ی حقیر عمل کنند.
خدایا ای پوشاننده ی عیب های بندگانت ،ای کسی که روشنی دلها در دست تو، و رحم و بخشش از صفات تو ،
 و ای کسی که قلم از نوشتن صفات تو عاجز می ماند و تاب حرکت ندارد. نمی دانم چه بر روی کاغذ بیاورم برای این مردم، چون خودشان از من حقیر فهمیده ترند، و چه بنویسم که خود بدان عمل کرده باشم.

خدایا از موقعی که تو را در وجود خود حس کردم و با دستانم قرآنت را لمس کرده و با چشمانم کلماتش را دیدم انفجاری در من رخ داد که دل از دنیا بریدم و پا به برزخ دنیوی تو گذاشتم که همان جبهه می باشد

بله عزیزان جبهه نمی شود به آن دنیای پراز مادی و آرزوهای پوچ که به دو رکعت نماز نمی ارزد گفت، بلکه جبهه حق جایی است همانند برزخ اخروی که دوستان مانتد علما کنار یکدیگر به سازندگی خود می پردازند تا به معشوق خود برسند به ائمه مقدس و معصوم اسلام برسند به حسین (ع)برسند. بله همه تلاش این بچه ها در جبهه ها اول از همه چیز خدا در نظر گرفته اند و دوم حرم حسین عزیز که عالم همه دیوانه ی اوست هدف خود قرار داده اند .

پس ای برادران عزیز و خواهران محترم ، مواظب باشید که برادران مخلص شما در جبهه های حق علیه باطل به ستیز مشغولند و هر لحظه که از روزها می گذرد مسئولیت شما سنگین تر می کنند. بله آنها جان خود که در دنیا بالاتر برای خود انسان نیست در راه خدا داده اند و امیدوارم که خداوند همچنین که جان دوستانم خریداری کرد و به وصال پاک خود متصل کرد جان این حقیر را هم در جبهه ها بگیرد چون که خیلی زیاد که نمی شود حد آن را سنجید .

دین اسلام، شهدا، معلولین، مجروحین و اسرا مسئولیت روی دوش ما گذاشته اند ، و به خدا قسم من یکی تحمل این مسئولیت ها را ندارم. غیر از این که جان خودم را در مقابل این همه بار سنگین فدا کنم، پس ای خدای بزرگ من هر چه فکرش کردم که چگونه در  اسلام تو خدمت کنم این را فهمیدم و این را از شهدا آموختم که خدمت به اسلام خون احتیاج دارد.
پس اگر خون من هم قابل تو را دارد خونم را در جبهه ها بریز که شاید زمین مطهر کربلای خونین ایران خون این گناه کار را پاک کند و به دریای خون شهدا متصل گرداند

 و باز متذکر می شوم ای عزیزان که این انقلاب را با یاری خدا به اینجا رسانیده اید موظفید که همیشه برای کوبیدن مشت محکم به دهان یاوه گویان شرق و غرب ،گوش به فرمان امام بزرگوارمان باشید و همیشه به وحدت و یکپارچگی خود که پر کردن سنگر جماعات وگوش ندادن به شایعات می باشد عمل کنید که خداوند را همیشه خوشحال می کنید و تا آنجایی که می توانید بکوشید که این انقلاب رابه صاحب اصلیش حضرت صاحب الزمان به یاری خدا تحویل دهید.

وشما خانواده عزیز، اول از همه چیز مرا از بدی که نسبت به شما انجام داده ام ببخشید. بخصوص شما حق داران همیشگی ،چه دراین دنیا وآن دنیا،پدر ومادرعزیزوگرامی

عزیزان خانواده ؛ شما هم همانند مردم در صحنه های انقلاب شرکت کنید که دنیا روزی به پایان می رسد و من متذکر می شوم که این وظیفه اصلی شما می باشد و از شما می خواهم اگر خواستید برای من گریه کنید اولا به یاد مظلومیت حسین (ع) و اهل بیتش گریه کنید. برای اینکه حسین در تمامی طول عمرش مظلوم بود و مظلوم به شهادت رسید و گریه کنید به خاطر این مطهران درگاه خدا شاید با گریه های شما خداوند مرا شهید قبول گرداند و متذکر می شوم که سلام مرا به دوستانم برسانید وبه آنها بگویید که اسلحه ی خونین شهدا برروی زمین افتاده ومنتظر شما می باشد.
واز شما می خواهم که با نام عبدالاحد برروی سنگ قبرم و در بهشت زهرا به خاک بسپارید.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار
خدایا این وصیت را از من قبول بفرما
الهی آمین یارب العالمین
عبدالاحد مسرور
جبهه حق علیه باطل

منبع: مرکز اسناد ایثارگران فارس

انتهای متن/
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده