رو به من کرد و پرسید: موافقی گشتی همین اطراف بزنیم؟ سر تکان دادم و هر دو از سنگر بیرون آمدیم . برطرف سنگر مستقل رفتیم. رو به من کرد و گفت: همین جا باش الان میام.
جنگ در همین حوالی / خاطره ای از شهید علیرضا کیهان پور
نوید شاهد فارس: شهيد عليرضا کيهانپور در هفتم دی ماه 1338 در شهرستان فسا چشم به جهان گشود .
وی از همان آغاز تحصيل در مدرسه ابتدايي اوحدي قديم به عنوان دانش آموزي فعال شناخته مي شود که تلاش و مجاهدت جهت ياري و دستگيري دانش آموزان محروم و مستضعف در انديشه اين قالب ساده و پاک جوان مي زند . 
با به پايان رساندن دوران ابتدايي و راهنمايي وارد هنرستان کشاورزي مي شود و ديپلم خود را با موفقيت به پايان مي رساند .
پس از شروع جنگ تحمیلی علیرضا از طريق بسيج ثبت نام نمود و راهي جبهه شد و در عمليات هاي مختلف شرکت کرد و سرانجام در بیستم فروردین ماه ۱۳۶۲ به شهادت رسيد. روحش شاد.
جنگ در همین حوالی / خاطره ای از شهید علیرضا کیهان پور

جنگ در همین حوالی 
(خاطره ای از شهید علیرضا کیهان پور)


رو به من کرد و پرسید: موافقی گشتی همین اطراف بزنیم؟
سر تکان دادم و هر دو از سنگر بیرون آمدیم . برطرف سنگر مستقل رفتیم.  رو به من کرد و گفت: همین جا باش الان میام.
رفت داخل و کمی بعد با شش، هفت موشک آرپی جی بیرون آمد رو به من کرد و گفت: به نظر تو حیف نیست اینا رو خرج صدام کافر نکنیم؟
خندیدم و گفتم: منظورت آینه که باهم بریم سنگر کمین 
خندید و گفت؛: قربون آدم چیز فهم 
به سنگر کمین که رسیدیم موشک ها را زمین گذاشت و گفت : بازم همین جا باش تا برم و زود برگردم.
رفت داخل سنگر و با آرپی جی برگشت. از همان جا سنگر کمین را هدف گرفت. در فاصله صد ، صد و ده متری ما بود. بعد از شلیک نخستین موشک. عراقی ها ما را زیر آتش گرفتند.
اما علیرضا بدون توجه به آتش عراقی ها و داد و فریاد من همه ی موشک ها را شلیک کرد
و بعد با خونسردی رو به من کرد و گفت : گردش خوبی بود. موافقی برگردیم عقب ؟!!!
انتهای متن/
منبع: کتاب سری به خانه خورشید، نویسنده بیژن کیا
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده