نوید شاهد - شهید « علی آخوند نسب» در وصیت نامه اش می نگارد: «شهادت بیهوده نیست و در آن مرگ نیست پس همه آن حیات است پس در شهادت من صبر را پیشه خود کن که با صبر خود درسی با مادران بیاموزی و لطف و عنایت خدا را نصیب خود گردانی.»
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران: شهید علی آخوند نسب، یادگار «حسین» و «معصومه» یکم فروردین ماه سال 1346 درشهرستان ری به دنیا آمد. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند.به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر بیست و هفتم خرداد ماه سال 1365 با سمت تک تیرانداز در قلاویزان توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش خمپاره به قلب به شهادت رسید. مزار وی در بهشت زهرا تهران واقع است.
 
متن وصیت نامه شهید را در ادامه می خوانیم:

با سلام و درود بر بقیه الله اعظم ارواحنا له الفداء و نائب بر حق او امام خمینی و با درود بیکران بر شهیدان راه حق و فضیلت.

بنام الله پاسدار حرمت خون شهیدان. خدائی که به انسان هستی بخشید و در کالبد ارواح دمید تا عبادت معبود را نماید و در این عبادت روح خود را تعالی بخشید و آنرا مستعد دیدار معشوق نماید زیرا انتهای راه یک انسان آزاده که حقیقت وجودی توحید را درک کرده و به لقاء او می پیوندند و چنین انسانی فقط او را می طلبد و طلب او نیز بخاطر خود اوست نه بخاطر بهشت یا ترس از دوزخ او و بنام خدایی که آتش دوزخ را بر بدن بندگان مومن حرام گردانید پس ای خدا مرا جزء بندگان مومن خود قرار ده، اطاعتت نمایم و شهادت را نیز نصیبم گردان. انشاالله.

ای مادر شهادت بیهوده نیست و در آن مرگ نیست
بهشت زیر پای مادران است .و من این سخن را آغاز کردم نه از این جهت که نه در زندگی معنی حدیث را نفهمیده بودم بلکه از آن جهت آنرا بیان کردم که بگویم من قدر مادر خود را ندانسته و زحمتها و مرارتهای او راحتی به سختی هم درک نکرده بودم.
 
آن زحمتهائی که از تو درسر تا سر آغاز جوانیم کشیده، زحمتهایی که هیچکس در زندگی حاضر به کشیدن آن نیست ولی مادر عزیز و مهربانم آنها را تحمل کرده و در بالین پر مهر و محبتش و با آن لبخندی شیرین که پر از معنی و محبت بود مرا به این سن رسانید تا کمک حال او باشم ولی چه کنم که پشیمانم که حتی نتوانستم تاکنون ذره ای از آن زحمتهای او را جبران کنم و نه تنها میدان زحمتهای او را نکرده بلکه آنقدر او را اذیت و آزار نموده ام که نمیدانم خداوند چگونه با من حساب خواهد کرد ولی من در این صحبتهای آخر و آن هم اگر لیاقت آنرا داشته باشم از مادرم که از جانم هم عزیزتر است عذرخواهی می کنم و به او می گویم مادر مرا ببخش.
 
بخدا من نفهمیدم بخدا من قدر زحمتهای تو را درک نمی کردم مادر نمیدانم که چگونه سپاسگذاری کنم از زحمت هایت.

ای مادر شهادت بیهوده نیست و در آن مرگ نیست

از خداوند میخواهم که هر چه می خواهی در زندگی نصیبت گرداند و چنانچه خداوند شهادت را نصیب من کرد شهادت و سعادت و خوشحالی تلقی نموده و شکر او را نمایی زیرا که فرزندی را تربیت کردی و تحویل کسی دادی که او به خودت داده بود و براستی که هر کسی که فکر کند هیچ بوده و از قسمتی، او قسمتی نیافته روزی را هم بسیار کوتاه سپری می کند و باید برود دگر این دنیای فانی را سعادت نمی داند پس چه سعادتی بالاتر از آنکه او انسان را بگیرد و بگوید بیا ای بنده ی من ،عاشق تر شدم ام.
 
من عشاقم و در آنوقت است که بالاترین فوز ما که همان شهادت در راه لقاء اوست نصیب انسان می گردد. پس ای مادر شهادت بیهوده نیست و در آن مرگ نیست پس همه آن حیات است پس در شهادت من صبر را پیشه خود کن که با صبر خود درسی با مادران بیاموزی و لطف و عنایت خدا را نصیب خود گردانی.

ای مادر شهادت بیهوده نیست و در آن مرگ نیست
 
و اما پدر عزیز و بزرگوارم . ای پدری که عصاره ی هستی خود را میدانستی و ای پدری که شب و روز خود را برای سعادت و نیکبختی من قرار دادی و تمام تلاش و کوشش شما برای آن بود که جوانت را بزرگ کرده و او را به زندگانی برسانی و خود نیز بدان افتخار کنی زیرا که قرآن زندگی یک انسان را در پیری فخر فروختن به خانواده خود بیان می فرماید و در آنموقع است که انسان به فرزندان و خانواده خود افتخار می نماید و من میدانستم پدر که انتظار داشتی مرا به یک زندگی خوش و خرم در این دنیای فانی و برایم عروسی بگیری
 
و من نیز در دوران کهولت شما را دستگیری نمایم ولی می خواهم بگویم پدر عزیز من قدر زحمتهای شما را ندانستم و حتی آنها را درک نکردم ولی این را بگویم که شما زحمت های خود را کشیدید و من را تربیت کردید و قصد داشتید که عروسی مرا مشاهده کنید ولی پدر شهادت من لحظه عروسی من است و در آن لحظه است که تمام شادی ما درد وجودم ولوله می افکند و لحظه رسیدن به معشوق را ندا می دهد و در آن لحظه است که شما به نتیجه زحمتهای خود می رسید هر چند که من نتوانستم در دنیا جبران کنم ولی اگر شما یادتان بیفتد خودتان گفته بودید پسرم تو هر کس را که دوست داری انتخاب بکن تا من برایت عروسی بگیرم و من نیز او را انتخاب کردم و می خواهم با او عروسی کنم و هیچ جای ناراحتی نیست و انشاءالله اگر خواست خداوند باشد و در آن دنیا با شفاعت خودم جبران زحمتتان را نمایم.
ای مادر شهادت بیهوده نیست و در آن مرگ نیست
 
و ای خواهران و برادران عزیزم امیدوارم که شما نیز به سعادت برسید که سعادت را می توانید در راه او بدست آورید و در غیر راه او سعادت نیست بلکه عین شقاوت است که انسان او را سعادت می داند.

و شماخواهرانم، زینب گونه عمل کرده و مانند زینب (س) در حفظ حجاب خود کوشیده و حفظ حجاب را هم مانند خون شهیدان بدانید زیرا خواهش تمام شهیدان اینست که خواهرم حجاب تو کوبنده تر از خون من است پس در حفظ آن بسیار کوشاباشید.

ببوسم دستت ای مادر که پروردی من آزاد *** بیا بابا تماشا کن که فرزندت شده داماد
به حجله می روم شادان ولی زخمی به تن دارم *** بجای رخت دامادی لباس خون به تن دارم
 
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار/ از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزای
 
والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته
منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده