شهید خلیل مقصود بیگی روز بیست و نهم تیر ماه 1362 در میدان نبرد با دشمن و زیر آتش شهید وظایف فرماندهی اش را به خوبی و با شجاعت انجام می داد که در اثر اصابت گلوله دشمن بر سرش به شهادت رسید.
نگاهی به دانشجوی شهید«خلیل مقصودبیگی نژاد»

خلیل مقصود بیگی نژاد فرزند «علی» و «پروین دهقانیان» روز دوم بهمن ماه 1339 در شهر شیراز  متولد شد. او را از کودکی عباس صدا می کردند و پس از آن همه خانواده وخویشان وی، او را به نام عباس می شناختند.

پدر خلیل در اداره آموزش و پرورش شیراز کار می کرد. مادر مهربانش نیز علاوه بر انجام امور خانه و خانواده، شاغل نیز بود. زندگی خانواده مقصود بیگی نژاد از راه کار و زحمت پدر و مادر خلیل می گذشت. آنها زندگی معمولی داشتند و سطح زندگی شان از نظر مالی متوسط بود. خلیل دوران کودکی را در کنار پدر و مادر و دو برادر و دو خواهرش گذراند. وقتی به سن مدرسه رسید. او را در دبستان وکیل ثبت نام کردند.

خلیل که در خانواده ای مذهبی متولد شده بود، از کودکی در کنار آموزش های مادر و پدرش به نماز می ایستاد و این روحیات با حضور وی در مسجد، در وجودش تقویت شد. او تحصیلات دوره ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت و ادامه تحصیل را در مدرسه راهنمایی برهان پی گرفت اما در این دوران حادثه تلخی در زندگی خلیل روی داد که اثرات آن برای همیشه بر جان خلیل زخمی عمیق بر جای گذاشت.

پدر خلیل در حالی که او یازده سال بیشتر نداشت، از دنیا رفت و خانواده را تنها گذاشت. غم از دست رفتن پدر و احساس یتیمی ضربه سختی بر روحیه خلیل در سن نوجوانی بود اما با فداکاری مادرش، زندگی خلیل و اعضای خانواده مقصود بیگی نژاد ادامه یافت و خلیل توانست به درس و تحصیل ادامه دهد.

با پایان یافتن تحصیلات دوره راهنمایی، خلیل به دبیرستان پیوند رفت. او در رشته ریاضی فیزیک درس می خواند معلمان و مدیران همیشه از رفتار خلیل رضایت داشتند. و او در فراگیری دروس کوتاهی نمی کرد. اوقات فراغت را با مطالعه کتاب می گذراند و به سبب انجام کامل و درست تکالیف مدرسه، همیشه رضایت معلمانش را به همراه داشت.

خلیل در سالهای آخر دبیرستان بود که خبر قیام مردم قم و کشتار آنها از سوی نیروهای رژیم پهلوی در شهر شیراز پیچید. در همه مساجد و محافل مذهبی خبرهایی از مخالفت های مردم با رژیم پهلوی و حمایت از حضرت امام خمینی (ره) و نهضت اسلامی به گوش می رسید. با شروع تظاهرات و قیام در شهرهای دیگر، شهر شیراز نیز به حرکت در آمد و تظاهرات و راهپیمایی های مردمی علیه سلطنت پهلوی شکل گرفت.

خلیل از اولین روزهای برپایی نهضت اسلامی به صف مبارزه پیوست و در همه صحنه های مبارزه، فعال و پر تلاش شرکت کرد، از راه اندازی و برنامه ریزی تظاهرات گرفته تا شعار نویسی و انجام فعالیت های تبلیغی و پخش کردن اعلامیه های حضرت امام خمینی (ره)، تا زمانی که با شروع درگیری های مسلحانه، مبارزه خونین با عوامل رژیم پهلوی در خیابانها و مراکز نظامی و انتظامی شکل گرفت، خلیل دست از مبارزه و فداکاری بر نداشت و فعالیت های انقلابی او با وجودی که چند بار عوامل رژیم پهلوی او را کتک زده و مجروح ساختند، ادامه یافت تا روزی که انقلاب اسلامی ایران با پخش شدن سرود لا اله الا الله از رادیوی سراسری، خبر پیروزی خود را به گوش همه مردم رساند.

خلیل در کنار فعالیت های انقلابی درس و تحصیل را ادامه داد تا مدرک دیپلم را در رشته ریاضی و فیزیک دریافت کرد. او در آزمون سراسری دانشگاه شرکت کرد و در دانشگاه پذیرفته شد و به سبب ادامه تحصیل، برای انجام خدمت نظام وظیفه نرفت.

حدود چهار ماه از پیروزی انقلاب اسلامی گذشته بود که رهبر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی (ره) طی سخنانی از اقشار مختلف مردم خواستند با آغاز جهاد برای سازندگی، به کمک محرومین و روستاییان شتافته و خرابی های به جا مانده از رژیم پهلوی را آباد سازند و بدین ترتیب روز 27 خرداد ماه سال 1358 نهاد انقلابی جهاد سازندگی شکل گرفت.

خلیل پس از فرمان حضرت امام خمینی (ره) در کنار عبدالرحمن جزایری و دیگر دوستانشان، جهاد سازندگی استان فارس را تأسیس کرده و داوطلبانه بااخلاص و فداکاری، حرکت جهاد سازندگی را در روستاهای فارس پایه ریزی کردند.

او شبانه روز در جهاد سازندگی کار می کرد به دلیل تعطیلی دانشگاه ها بسیاری از دانشجویان در رشته های مختلف تخصصی، در فعالیت های جهاد سازندگی شرکت کرده و به روستاییان خدمت می کردند. آن روزها نیروهای مردمی در جهاد سازندگی دستمزد یا حقوقی دریافت نمی کردند و خلیل نیز حضور در این نهاد را به عنوان جهاد در راه خدا انجام می داد و حقوق و دستمزدی دریافت نمی کرد.

روزهای جهاد سازندگی روزهای به یاد ماندنی برای مردمی بود که با عشق به خدمت برای مستضعفین، در دورترین و محروم ترین روستاها کار می کردند، تا انجام این خدمات را به عنوان عبادتی شایسته به پیشگاه باری تعالی تقدیم سازند.

خلیل برای پیشرفت کارها شبانه روز نمی شناخت تا روزی که آخر شهریور ماه سال 1359 فرا رسید. در آن روز ارتش بعثی عراق با فرمان صدام حسین و با برنامه ریزی و حمایت قدرت های خارجی با شروع تجاوز خود از مرزهای زمینی، دریایی و هوایی، کارزاری هشت ساله را بر ملت ایران تحمیل کردند.

خبر شروع جنگ تحمیلی به سرعت در همه جای ایران پخش شد. با فرمان فرمانده کل قوا حضرت امام خمینی (ره)، همه مردم و نیروهای نظامی و انقلابی آماده دفاع از انقلاب و کشور شدند. مردم تلاش می کردند به هر طریق خود را به جبهه های جنگ و مناطقی که دشمن حضور داشت، برسانند.

نهاد انقلابی جهاد سازندگی از اولین روز های جنگ خود را آماده رویارویی با دشمن ساخت. جهاد سازندگی با تشکیل ستادهای پشتیبانی جنگ در همه استانها و شهرستانها، نیروهای داوطلب مردمی را آموزش داده و به مناطق مختلف جنگ اعزام می کرد. کمک های مالی و جنسی مردم، توسط جهاد سازندگی به جبهه ها ارسال می شد. این در حالی بود که جهاد سازندگی در اوج خدمت و فعالیت در سنگر سازندگی و آبادانی کشور و مناطق روستایی قرار داشت.

جهاد سازندگی فارس نیز مانند سایر استانها، ستاد پشتیبانی جنگ را تشکیل داد. نیروهای داوطلب از جهاد سازندگی فارس برای رفتن به جبهه سازماندهی می شدند و خلیل نیز از اولین روزهای جنگ به صف جهاد با دشمن پیوست و راهی میدان نبرد شد.

روزهای اول جنگ شرایط خوبی در برابر دشمن وجود نداشت اما با حضور نیروهای مردمی و فداکاری نیروهای شهادت طلب و انقلابی، به زودی دشمن با سدّی از مقاومت و ایستادگی روبرو شد که فکرش را هم نمی کرد.

خلیل از روزی که وارد جهاد و دفاع مقدس شد، ارتباط و حضورش را با میادین نبرد نگسست. او در هر عملیاتی حضور فعال داشت. ستاد پشتیبانی جهاد سازندگی استان فارس با حضور وی پشتوانه محکمی برای انجام مأموریت هایش احساس می کرد.

خلیل در عملیات فتح خرمشهر نقشی ارزنده داشت. در همین عملیات بود که برخورد ترکش یکی از کلیه های او را مصدوم کرد. او به شدت آسیب دید و برای معالجه به پشت جبهه منتقل شد.

خلیل در بیمارستان شیراز شش ساعت عمل جراحی شد اما پس از عمل و با بهبودی نسبی، در حالی که وضع جسمی مناسبی نداشت، دوباره وارد میدان نبرد شد.

او با تنی مجروح در برابر دشمن همچنان ایستاد و مأموریت های محوله را به عنوان فرماندهی لایق و دوست داشتنی در کنار همرزمان جهاد سازندگی استان فارس به خوبی پیش برد. سه سال از حضور او در جبهه های جنگ می گذشت. او به دلیل حضور در عملیات مختلف و مقاومت در شرایط سخت و دشوار، فرماندهی توانا و نیرویی کار ساز و کارگشا برای انجام فعالیت های سخت در میدان جنگ محسوب می شد.

خلیل با وجودی که نقش ارزنده و موثری در جهاد و جبهه داشت، هیچگاه چیزی از خود برای خانواده نمی گفت خواهر خلیل در این باره می گوید:

« او با وجود مصدومیت و مجروحیت شدید که جانباز بود، پرونده ای برای خود تشکیل نداد و خود را جانباز نمی دانست. در حالی که در زمان بستری شدن در بیمارستان، حالش کاملاً خوب نشده بود، با توجه به شرایط منطقه عازم نبرد شد. او به عنوان یک رزمنده در جبهه های جنگ شرکت کرد و تا مراحل فرماندهی پیش رفت. اما زمانی که از جبهه به مرخصی می آمد مرخصی او آن قدر کوتاه بود که درباره خود یا جبهه های جنگ و یا مسئولیت و کارهایش چیزی نمی گفت.»

سال 1362 بود آفتاب سوزان تیرماه بر جبهه ها می تابید. خلیل در آخرین اعزام خود، راهی غرب کشور و مناطق عملیاتی دهلران شد. روز 29 تیر ماه 1362 روز وفای به عهدی بود که خلیل با خدای خود بسته بود. در آن روز خلیل در میدان نبرد با دشمن وزیر آتش شدید و خطراتی که پیرامون او را احاطه کرده بود، وظایف فرماندهی اش را به خوبی و با شجاعت انجام می داد اما گویی زمان اجابت دعایش رسیده بود و خبر این اجابت را صدای انفجاری آورد که همراه آن ترکش تیز و سوزانش ران او را نشانه رفت. دشمن رگبار گلوله را به سوی او و رزمندگان خالی می کرد و پس از جراحت عمیقی که در پای او پیدا شد.گلوله دشمن نیز بر سر او نشست و فرمانده دلاور و محبوب رزمندگان را بر خاک گرم میدان جنگ فرو انداخت.

خلیل با اصابت گلوله به سرش، در لحظه ای کوتاه، جان و هستی خویش را به پیشگاه حضرت حق تقدیم کرد. او خود را از دنیای فانی به عالم جاوید و باقی بالا کشید و همراه سبک بالان عاشق دیگر، به جمع شهدا و عرشیان پیوست.

شهادت فرمانده دلاور جهاد سازندگی فارس موجی از اندوه در قلب رزمندگان و همرزمانش بر انگیخت. او که به دلیل وجود ترکش های بسیار در بدنش به مرد آهنین لقب یافته بود، در ستاد پشتیبانی جنگ جهاد سازندگی و بین رزمندگان جایگاه ویژه ای داشت. با بدن مجروح و خسته اش، هیچگاه از مسئولیت و کارش کاسته نشد و شانه های او آماده هر کار دیگری بود که بر دوشش گذارده می شد.

پیکرپاک « شهید خلیل مقصود بیگی نژاد» به پشت جبهه منتقل شد. عبدالرحمن جزایری همرزم و همسنگر او در جهاد سازندگی و جنگ، با حضور در خانه اش خبر شهادت او را به خانواده اش رساند. با بازگشت پیکر او به شیراز، روز ششم مرداد ماه سال 1365 مردم و همرزمان و همسنگرانش در جهاد سازندگی گرد پیکر او جمع آمده و با تشییع باشکوه و افتخار آمیز « شهید خلیل مقصود بیگی نژاد » او را در دارالرحمه شیراز و در کنار شهیدان والا مقام دیگر به خاک سپردند.

« شهید خلیل مقصود بیگی نژاد » نام فرمانده مجاهد و سنگر ساز بی سنگر است که جهاد سازندگی و مردم فارس هیچ گاه آن را فراموش نخواهند کرد و یادش همواره در تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با عزت و افتخار همراه خواهد بود.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده