وصیت نامه شهيد فرج اله جمال زاده؛
ای مردم مسلمان ما برای خاک نمي جنگيم ما برای اسلام عزيز می جنگيم .


عشقِ به شهادت مرا به جبهه کشاند

نوید شاهد فارس : شهيد فرج اله جمال زاده در دهم شهريور سال1341 در روستاي خير آباد از توابع شهرستان فسا به دنيا آمد . تحصيلات خود را تا اخذ ديپلم در شهرستان فسا ادامه داد . او در سال 60 ازدواج کرد که ثمره آن یک فرزند بود.
 با شروع جنگ تحميلي به فرمان امام راحل (ره) لبيک گفت و به جبهه هاي حق عليه باطل اعزام شد و سرانجام در یکم خرداد سال 1361 در منطقه فکه به درجه رفيع شهادت نائل آمد .


(متن وصیت نامه)

بسم الله الرحمن الرحيم
 با درود به رهبر کبير انقلاب و بنيان گذار جمهوري اسلامي ايران
مردم شريف ايران در اين مرحله از زمان انسان متعهد بايد تصميم نهائی خود را اتخاذ کند يا درجه ی والای شهادت يا ذلت و خواری يکی از اين دو راه.
من به عنوان يک مسلمان مقلد امام راه اول را اتخاذ کردم و به عشق به شهادت ،در مرز با جنگ با عمال و در داخل با دست نشاندگان آمريکا و شوروی به مبارزه پرداختم .
ما از امام حسين (عليه السلام) بالاتر نيستيم و ارزش خودمان بيشتر نيست .
 اي مردم مسلمان ما برای خاک نمي جنگيم ما برای اسلام عزيز می جنگيم .
مردم مسلمان آستين ها را بالا بزنيد و از جنگ و شهادت در راه خدا نترسيد و بر امپرياليستهاي شرق و غرب و اسرائيل کافر بشوريد که خداوند يار و مددکار مومنان است و از شما مي خواهم به ريسمان متين الهی چنگ بزنيد و از تفرقه بپرهيزيد و گرنه مديون خون شهدا هستيد .
به مادرم بگوئيد که مادر آرزوی من برآورده شد گريه نکن فقط دعا کن و به او بگوئيد اگر گناهی در حق تو مرتکب شد ام بخاطر خدا مرا ببخش چون اگر تو مرا نبخشی خدا مرا نمی بخشد .

پدر ارجمندم در راه خدا اسمائيل هايت را آماده کن . مبادا اگر فرزندانت در راه الله حرکت نمودند و شهيد شدند غمی بر چهره مردانه ات بنشيند، شادان باش و بدان که شهادت يکی از اعضاء خانواده باعث سربلندی و عزت خانواده و اسلام است و مرا ببخش با اينکه من خدمتی براي تو نکردم ولي تو را به خدائي که مي پرستي مرا حلال کن .
 برادرانم سعي کنيد پوينده راه خدا باشيد و نگذاريد اسلحه من و ديگر پويندگان راه حق بر زمين بماند .
مهربان همسرم وصيتم به تو اين است که فرزندانت را در راه الله تربيت کني خداوند به تو که همسري مهربان براي من بودي اجري عظيم در نظر مي گيرد .
 فرزندان کوچکم مي دانم که شما دوست داشتيد پدرتان زنده باشد و شما را بزرگ کند و تحويل اجتماع مسلمين دهد ولي من شما را به دست آن کسی مي سپارم که شما را از نيستی به هستی آورد، خداوند شما را ياری کند تا ادامه دهنده راه پدرتان باشيد .

 فرزندان کوچک شجاعم ايمان دارم اگر عمر من سررسيده باشد ، زير کانال فولادی هم که پنهان شوم مرگ مرا پيدا خواهد کرد؛ ولي من آمده ام تا مرگ را دنبال کنم و اگر عمر من تمام شده باشد مرا به دنيای ابدی و جاويدان خواهد برد و اگر عمر من مانده باشد تمام گلوله های آمريکا ـ شوروی ـ چين ـ فرانسه و صدام يزيد کافر از دهانه لوله های توپ و تانک و مسلسل و هليکوپتر و فانتوم و ميگ ببارد مرا نمی توانند بکشند.
کشته گشتم من اگر در جبهه، اي همسنگرم
اين پيام از من ببر نزد خميني رهبرم
 گو ولي من توئي اي نايب صاحب زمان
 امر و فرمان شما را من پذيرفتم به جان
 سوي جبهه آمدم اي حامي مستضعفان
 تا کنم ايثار جان در راه دين و کشورم

والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته
ضمنا اگر امکان دارد
خداحافظ شما برادر کوچک شما سرباز امام
پايگاه پنجم شکاري اميديه
30/1/1361

انتهای متن/
منبع : پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس



برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده