خاطره ای از شهيد هاشم شيخي؛
من جسارت و زیرکی هاشم را زیاد دیده بودم، اما باور نمی کردم که بتواند بعثی ها را هم بازی بدهد. با همه ی رفاقتی که با من داشت، در خصوص کارهای شناسایی، چیزی بروز نمی داد.

«بازی با بعثی ها»

نوید شاهد فارس: شهيد هاشم شيخي  در بيست و سوم شهريور ماه سال 1344 در شيراز متولد گرديد . تحصیلات خود را تا اول راهنمایی گذراند با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت  . در سال 1363 ازدواج نمود و سرانجام در هشتم فروردين ماه سال 1366 در منطقه عملياتي مجنون در مصاف با دشمن بعثي به فيض شهادت نائل گرديد .

خاطره ی زیر با عنوان بازی با بعثی ها یکی از خاطراتی است که زبان شاهپور شیخی روایت شده است:

«بازی با بعثی ها»

من جسارت و زیرکی هاشم را زیاد دیده بودم، اما باور نمی کردم که بتواند بعثی ها را هم بازی بدهد.
با همه ی رفاقتی که با من داشت، در خصوص کارهای شناسایی، چیزی بروز نمی داد. اما بعد که خودم رفتم در واحد اطلاعات لشکر مشغول شدم، "رضا راحمی حقیقی" برایم تعریف کرد که توی یکی از شناسایی ها،کارمان خورد به روشنایی صبح و ما چهار ، پنج نفر ماندیم توی منطقه ی عراقی ها.
 رضا می گفت: "یه وقت که دیدیم گشتیای عراقی دارن نزدیک می شن، هاشم آقا به ما گفت که شما برید تا من عراقیا رو سرگرم کنم."

هرچه اصرار کرده بودند، هاشم زیر بار نرفته بود. رضا و بقیه از راه شیارهایی خود را به یک منطقه ی امن رسانده و در آن جا منتظر هاشم مانده بودند.
می گفت که کم تر امیدی به برگشت هاشم داشتیم، اما یکی دو ساعتی بعد، سر و کله ی هاشم پیدا شده بود. بعد برایشان گفته بود که وقتی از همه جا نا امید شده بود، دل زده بود به دریا و توی یک سنگر خراب شده،خود را زیر گونی های خاک و ماسه پنهان کرده بود.عراقی ها هم رفته بودند بالای سرش،اما متوجه نشده بودند.
بعد به رضا گفته بود:"عراقیا خیلی بهم نزدیک بودن . یه نارنجکم  توی مشتم آماده بود.عراقیا فقط یکم دقت می کردن،متوجه می شدن،اما اون قدر وجعلنا رو تلاوت کردم تا خدا کورشون کرد!"

انتهای متن/
منبع: کتاب مرجان دریایی
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده