وصیت نامه شهيد فلامرز همتي؛
نوید شاهد - در شعارهايمان مي گوئيم ما اهل کوفه نيستيم علي تنها بماند . نکند خداي نکرده امام تنها بماند . و ما هم اهل کوفه شويم . نکند تفرقه ها را زياد و جاي وحدت را بگيرد نگذاريد هدف شهيد زير پوشش شعارهاي پوچ و بي محتوا مدفون شود و نگذاريد گريه وسيله شستن لکه هاي خون شهيدان از دامان خون آلودشان گردد .
وظيفه امروز شما در برابر قرآن، اسلام و خونهاي مطهر شهيدان چیست؟

نوید شاهد فارس: شهيد فلامرز همتي در 4 دی ماه 1345 در روستاي مهرنجان ممسني دیده به جهان گشود. از بدو کودکي طعم مستضعفی را چشيد. با رسیدن به سن هفت سالگي جهت فراگيري علم راهي مدرسه شد و دوران ابتدائي و راهنمائي را در روستاي محل تولدش به پايان رساند و سپس راهي دبيرستان عشايري شد و در هنرستان اباريک در رشته برق مشغول تحصيل شد و از آنجائي که استعداد فوق العاده اي داشت به دبيرستان دانشگاه معرفي  و در آنجا مشغول تحصيل شد .
 نيمه سال دوم دبيرستان راهي جبهه هاي جنگ شد و در عمليات خرمشهر شرکت کرد.در 20 شهریور ماه 1361 به عضويت سپاه در آمد وی سرانجام در   20 شهریور ماه 65 توسط جنايتکاران بعثي به شهادت رسيد.


(متن وصیت نامه)
بسم الله الرحمن الرحيم  
متن وصيت نامه حقير فلامرز همتي
إِلَهِی قَلْبِی مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِی مَعْیُوبٌ وَ عَقْلِی مَغْلُوبٌ وَ هَوَائِی غَالِبٌ وَ طَاعَتِی قَلِیلٌ وَ مَعْصِیَتِی کَثِیرٌ وَ لِسَانِی مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ فَکَیْفَ حِیلَتِی یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ وَ یَا عَلامَ الْغُیُوبِ وَ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ اغْفِرْ ذُنُوبِی کُلَّهَا بِحُرْمَهِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ یَا غَفَّارُ یَا غَفَّارُ یَا غَفَّارُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
  پروردگارا نوميدم نکن چرا که جز تو بخشنده اي نيافتم و خوارم مکن زيرا که از همه کس غير از تو بريده ام خداوندا در حالي که به تو رو آورده ام از  من روي مگردان پروردگارا راضيم به رضايت هر چه خودت صلاح مي داني معبودا هرکه را تو ياري کردي خواري خوار کنندگان به او زيان نميرسانند و راهنمائي مرا که هر که را تو راهنمائي کردي گمراهي گمراه کنندگان او راه از راه نمي برند.

پروردگارا براي پنجمين بار در ديار عاشقان قدم بر ميدارم اماچه افسوس که هربار رگي از رگهاي بدنم (رفيقي از رفيقانم ) در ديارت جان را به جان آفرين تسليم مي کنند اگر اين بار برگردم باز چه احساسي با خود خواهم کرد در برابرا خانواده شهدا چه بگويم رب من اين دفعه رحم کن بر حالم بر ناتوانيم اجازه توفيق ملاقات خودت را به من بده. بنده اي بيش نيستم اما خطر حمله هواهاي نفساني هر لحظه ايمانم را تهديد می کند چرا هنوز دعايم مستجاب نشده است البته علتش گريبانگير معصيتهاي خودم هست .

خدايا دارم پنجمين وصيتنامه را مي نويسم يگانه محبوبم يگانه معشوقم خودت بهتر ميداني که براي چه در اين راه قدم برداشتم راهي پر هراس اما پر اميد خودت ميداني که فقط براي رضاي تو قدم برداشتم و از سرزمين پدر و مادر و برادر خواهر و زن و فرزند دل بريده و فقط رضای تو را در اين کار خواهانم و تنها هدف اين است که تو  از من راضي باشي پس اي ياري دهنده ي مومنين و مستضعفين اي پوشاننده ي عيبهاي گنه کاران اي دادرس دادخواهان و اي دوست دار قلبهاي راستگويان اين دفعه ديگر مرا به آرزويم برسان .

یا حسين عليه السلام  اگر ما در کربلا نبوديم تا به نداي هل من ناصر تو لبيک گوييم اما امروز در کربلا مکرر ايران عمار ياصر ها ابوذر ها قاسمها و علي اکبرها به ياري امام عصر خويش شتافته اند و با رهبر پيمان ميبنديم تا کربلا را فتح نکرده و قبر تو را زيارت نکنيم از پاي نخواهیم نشست .

اما برادر و خواهر مسلمان پيامم از ته قلبم که آکنده از غمهاي فراوان دنياست آغاز ميکنم نکند همچنانکه جسم شهيد را پايمال کردند پاره پاره کردند خداي نکرده هدف شهيد پايمال شود نکند آرمان مقدسشان را زير پا گزاريم و براي نشسه از نحوه مرگشان سخن بگوئيم و بر مصيبتهايشان بگرييم و بگريانيم نکند به نامشان تبرک جوئيم و نه تنها به هدفشان تمسک پيدا ننموده بلکه آنرا زير کورستان هوا پرستي خويش دفن کنيم و به حزب شيطان بپيونديم . نکند به يادشان به سينه بزنيم و در دل محبت دشمنان جاي دهيم ...

اي پدران کار آزموده رسالت ابراهيم بهر دوش و پيراهن خون آلود حسين در دست اي مادران دلسوز و دنيا ديده ي مسئوليت زهرا در پشت اي برادران مهربان در غم نباشيد و پرچم آزادگي عباس گونه در دست اي خواهران فداکارپيام زينب در دست و زبان و کام سوز سکينه در دل اي نوجوانان خروشان اسلام . اي نونهالان انسان ستان شيعه اي نامزد ان عروس شهادت و قلب قاسم در سينه امروز وظيفه سنگين بر چهره داريم مسئوليتي سنگين در برابر قرآن و اسلام و خونهاي مطهر شهيدان .

در شعارهايمان مي گوئيم ما اهل کوفه نيستيم علي تنها بماند . نکند خداي نکرده امام تنها بماند . و ما هم اهل کوفه شويم . نکند تفرقه ها را زياد و جاي وحدت را بگيرد نگذاريد هدف شهيد زير پوشش شعارهاي پوچ و بي محتوا مدفون شود و نگذاريد گريه وسيله شستن لکه هاي  خون شهيدان از دامان خون آلودشان گردد . و انگيزه خالي کردن عقده هاي مقدس عليه ستمگران شده و يا نمايشگر ضعف و زبوني و آسيب پذيري شيعه گردد . بجاي ملت رزمنده و جان برکف جامعه نالان و گريان بسازيم .


خواهر و برادر عزيز بايد کاري کنيم بعد از مرگ شهيد گونه داشتن و شهيد گونه زيستن را داشته باشيم . تمام حرکتهاي ما مثبت و سازنده با هدف بوده و مورد رضايت حق تعالي باشد و تعيين کننده تاکتيکهاي پيکار با دشمن خونخوار و حکومتهاي جبار و ترسيم کننده ي نقشه هاي جنگ بي امام و پايان ناپذير جنگ با رفع فتنه در عالم و حاکم مطلق حق بر جهان و نماينگر وارثان هابيل و ديدن شهادت و شجاعت و عزت شکست ناپذيري و اجتناب از هر گونه آسيب پذيري در برابر حاکميتهاي جور و زور باشيم و بگيريد تا را سپاه را با اشک سرخ پاک سازيم و درخت پر بار اسلام را در تمام جهان بارور سازيم به اميد آن روز .

اما پدر و مادر عزيزم سلام بر شما سلام بر مقاومت و استوريتان اميدوارم که بعد از مرگم همچنان استوار بوده باشيد ان شاالله از شما ميخواهم در تمامي شئون زندگي و از صبر و نماز کمک بخواهيد و از صبر و صلواه و  الحمدالله برادرانم آگاه باشيد و هم آنها از من حقير آگاه تر هستند اميدوارم مرا ببخشيد خواهرانم اگر زماني از دست من ناراحت شديد مرا ببخشيد . اما همسر عزيز و مهربانم ميدانم که آنچنانکه بايد و شايد شوهري خوب براي شما نبودم و خودت در اول خواستگاري فهميده بودي که زندگي با پاسدار پايان ندارد و خودت به ميل خودت راه را انتخاب کردي و اميدوارم که بعد از مرگم بجاي گريه ادامه دهنده راه خونينم باشيد . و دخترم را خوب پرورش داده تا در آينده به اسلام و مسلمين خدمت کند

از برادران پاسدار مي خواهم هميشه در جبهه حضور فعالانه داشته باشند از تمامي قوم و خويشان حلال بودي ميطلبم به اميد ديدار در صحن ابا عبداله حقير فلامرز همتي . والسلام


انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس

شهيد فلامرز همتي
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده