شهادت 21 شهریور؛
مسلمانان ستم ديده بدانند که اگر از جان بازي در راه الله کوتاهي کنند خائنان و از خدا بي خبران آنها را به بردگي مي گيرند و چه ظلم ها روا مي دارند که در دنيا بي سابقه باشد.

تاملی در وصیت نامه شهيد «عبدالله فريدونی»

نوید شاهد فارس: شهيد عبداله فريدونی در سوم آذر ماه 1343 در روستاي موردراز خفري از بخشهاي توابع شهرستان سپيدان دیده به جهان گشود. از بدو کودکي طعم زندگي مستضعفي را چشيد وقتي که به 7 سالگي رسيد راهي مدرسه شد و تا کلاس پنجم ابتدائي را پشت سر گذاشت سپس ترک تحصیل کرد و به کشاورزي پرداخت تا از اين راه هزينه ناچيزي جهت معاش خانواده فراهم کند.

 با آغاز جنگ تحمیلی عازم کردستان شد و به مدت پنج ماه در جبهه مريوان بر عليه مزدوران و فريب خوردگان داخلي در سرماي شديد منطقه جنگيد. پس از بازگشت از جبهه عضو بسيج سپاه شد و مدت سه ماه در آنجا مشغول خدمت به انقلاب بود و پس از آن وارد سپاه پاسداران شد و براي آموزش به منطقه 9 شيراز رفت و چون علاقه زيادي به آموزش دادن داشت به منطقه دشمن زياري اعزام و فعاليت زيادي در امر آموزش داشت .

در تاريخ 8 تیر ماه 1362 جهت نبرد بيا مزدوران بعثي راهي جبهه هاي حق عليه باطل شد و مدت 40 روز در جبهه زبيدات مشغول نبرد با کفار بود تا اینکه مورد اصابت ترکش خمپاره مزدوران عراقي قرار گرفت و راهي بيمارستان شدوی سرانجام در 21 شهریور ماه 1362 به درجه رفيع شهادت نائل آمد.

(متن وصیت نامه)

بسم الله الرحمن الرحيم
ان الله اشتري من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه
خداوند از مومنين جان ها و مال هايشان را مي خرد و در مقابل بهشت مي دهد.

زماني که جنگ بين اسلام و کفر است بر مسلمين واجب است قيام کنند حالا که صدام اين نوکر آمريکا و ديگر خائنان قصد دارد به اسلام ضربه بزنند ما مسلمانان که سال های سال زير ظلم اجانب بوده ايم بايد جانبازی کنيم و اسلام عزيز اين دين الهي را از دل و جان نگهداريم.
مسلمانان ستم ديده بدانند که اگر از جان بازي در راه الله کوتاهي کنند خائنان و از خدا بي خبران آنها را به بردگي مي گيرند و چه ظلم ها روا مي دارند که در دنيا بي سابقه باشد.

پس اي امت حزب الله و شهيد پرور حالا که به رهبري امام امت خميني بت شکن رشته ظلم و فساد برچيده شده است و عدالت حاکم است قدر اين انقلاب را بدانيد و دست از مبارزه با دشمن برنداريد و بدانيد که حق با ماست و حق پيروز است و  جاء الحق رحق الباطل زماني که حق بيايد باطل پا به فرار مي گذارد که خود شما ديدی زمانی که انقلاب اسلامي شروع شد تمام خائنان پا به فرار گذاشتند.

سخني با خانواده ام:
پدر و مادر و خواهران و برادران بنده بدانند که من اگر پاسدار شدم براي رضاي خدا بود و اگر به جبهه مي روم و اگر با منافقان و احزاب از خدا بي خبر مي جنگم فقط براي رضاي خداوند است و اميدوارم که پاسدار واقعي اسلام باشم و بتوانم جانا و مالا در خدمت اسلام باشم و اگر بنده در راه خدا به آرزوي خودم يعني شهادت رسيدم شما راهم را ادامه دهيد که راهي بجز راه حسين يعني طلب حق و دشمني باطل برداشته ام حسين جنگيد و شهيد شد که اسلام باشد  ما هم بايد بجنگيم و شهيد بشويم تا خون حسين را پاسداري کرده باشيم.

سخني با برادران سپاه:
برادران سپاه اين ره روان حسين بدانند که ما مسئول جنگ هستيم و بايد با تمام خائنان بجنگيم بدانند در سپاه مقام و پست نيست بلکه انجام وظيفه و مسئوليت است برادران گرامي اخوت و برادري را در بين خودتان و مردم زياد کنيد که بحمدالله چنين هست. خدايا خدايا تا انقلاب مهدي حتي کنار مهدي خميني را نگهدار.
خداوندا اسلام را پيروز ودشمنانش را نابود بگردان مرگ برآمريکا مرگ برمنافقين پاسدار اسلام جان باز روح الله دشمن آمريکا بنده خدا
عبدالله فريدوني 15/ 4/ 1362


انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده