وصیت نامه شهید سید حسن موسوی؛
وقتي که خانواده شهداء را مي بينم وقتي که خانواده معلولين را مي بينم وقتي که خانواده اسرا را مي بينم سرم را به پايين نمي اندازم چرا چون که خجالت مي کشم در روي آن ها نگاه کنم زيرا که آن ها نشسته اند براي اين انقلاب خدمتي بکنند ولي من و شما چه کرده ايم امت اسلامي ايران بيايند که به ياري کردن حسين زمان خويش خدمتي به اسلام کرده باشيم .
در کربلای ایران خون هزاران علي اکبر و علي اصغر ها ريخته شده است


نوید شاهد فارس : شهید سید حسن موسوی در صبحگاه 24 مرداد ماه 1347 در روستاي سليمان ( پاسارگاد) در خانه اي مذهبي دیده به جهان گشود. 7 ساله که بود به مرودشت عزیمت کردند.
او از همان دوران انقلاب عضو گروه مقاومت شهيد بهشتي  ( مسجد وليعصر) مرودشت شد  وي  تا سوم راهنمايي درس خواند. سپس درس را رها کرد و به جبهه رفت.

سید حسن 16 ماه در جبهه هاي جنگ جنوب و غرب کشور حضور داشت. اين رزمنده دلاور پس از 7 بار حضور در جبهه هاي حق عليه باطل سرانجام در 22 شهریور ماه 1366 در جبهه شلمچه هدف يک تير انداز دشمن بعثي قرار گفت و از ناحيه سمت چپ صورت مجروح و به شهادت رسيد و در جوار شهداي شهرستان مرودشت به خاک سپرده شد.


(متن وصیت نامه)
بسم الله الرحمن الرحيم
 با سلام خدمت آقاي ولي عصر (عج) و نايب بر حقش  امام  امت و با سلام بي پايان به روان پاک و مطهر شهداي انقلاب اسلامي آن ها که با نثار جان خويش درخت پر ثمر انقلاب اسلامي را آبياري کردند و رفتند . اينجانب حسن موسوي فرزند رستم متولد سال 1347 متولد شده در شهر پاسارگاد براي اين به جبهه مي روم که شايد بتوانم براي خود در آخرت جائي باز کنم و اين حقير از بس گناه کرده است ديگر دلش نمي خواهد لحظه اي زنده بماند .

وقتي که من صحنه کربلا را مسجم مي کنم و به ياد کربلا ي امام حسين (ع) و يارانش مي افتم که ايران افزوده شده کربلا کربلايي که خون هزاران امام حسين (ع) هزارن علي اکبر و علي اصغر ها در آن ريخته شده  است وقتي که خانواده شهداء را مي بينم وقتي که خانواده معلولين را مي بينم وقتي که خانواده اسرا را مي بينم سرم را به پايين نمي اندازم  چرا چون که خجالت مي کشم در روي آن ها نگاه کنم زيرا که آن ها نشسته اند براي اين انقلاب خدمتي بکنند ولي من و شما چه کرده ايم امت اسلامي  ايران بيايند که به ياري کردن حسين زمان خويش خدمتي به اسلام کرده باشيم .

اين حقير از امت به پا خواسته ايران اسلامي عاجزانه تقاضا دارم که امام را تنها نگذاريد  چرا چون که اگر خداي ناکرده شما اتحاد خويش را از دست بدهيد کشورهاي ابر قدرت به ما کشور غلبه خواهند کرد و ديگر از اسلام و قرآن خبري نخواهد بود . اين حقير عاجزانه از خانواده هاي شهدا معلولين و اسراي  عزيز تقاضا دارم  که صبر را پيشه کنند و به خودشان تسلي بدهند و خانواده شهداء بدانند که يک زماني فرا مي رسد  که داد گستري جهان حضرت مهدي(عج) خواهد آمد و انتقام خون تمامي عزيزانمان را خواهد گرفت . به اميد پيروزي لشکريان توحيد و به اميد زيارت کربلاي حسين . خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار.والسلام .12/3/64.


انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده