روایتی خواندنی از اعظم معصومشاهی همسر گرامی شهید «محمد رجبی» در ادامه می خوانید؛
سه‌شنبه, ۰۳ مهر ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۲۴
دفعه ی آخری که می خواست برود، خیلی نگران بودم و بی تابی می کردم، گفت: «نگران نباش! من سر پانزده روز برمی گردم.» گفتم: «اگه نیومدی، من با این بچه ها چکار کنم؟» خندید و گفت:«نه! مطمئن باش می یام.» پانزده روز بعد جنازه اش را آوردند.
به گزارش نوید شاهد شهرستان های استان تهران؛ شهید محمد رجبی/ بیست و هفتم اردیبهشت 1336، در شهرستان ورامین به دنیا آمد. پدرش رجبعلی، در مغازه الکتریکی کار می کرد و مادرش کوکب نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. افسر ارتش بود. ازدواج کرد و صاحب یک پسر و یک دختر شد. از سوی نیروی هوایی ارتش در جبهه حضور یافتا. سیزدهم اسفند 1365، در شلمچه بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسید. پیکر وی را در گلزار شهدای سیدفتح الله زادگاهش به خاک سپردند.

خوش قولی!

گزیده ای از خاطره شهید؛

راوری: اعظم معصومشاهی / همسر شهید
خوش قولی...
دفعه ی آخری که می خواست برود، خیلی نگران بودم و بی تابی می کردم، گفت: «نگران نباش! من سر پانزده روز برمی گردم.» گفتم: «اگه نیومدی، من با این بچه ها چکار کنم؟»
خندید و گفت:«نه! مطمئن باش می یام.» پانزده روز بعد جنازه اش را آوردند.

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده