شهادت 30 آذر ماه؛
شما برادران نبايد بعد از مرگ من نگران باشيد و بگوييد از دست رفته بايد راه مرا ادامه بدهيد بايد همان راهى را كه حسين و يارانش رفتند بايد به همان راه برويم .

راه مرا ادامه دهید / وصیت نامه شهيد امرالله شفيعي
نوید شاهد فارس : شهيد امرالله شفيعي در چهارم شهریور سال 1351 در روستاي جوزاربکش در خانواده اي مستضعف ديده به جهان گشود . دوران کودکي را تا شش سالگي در کنار پدر و مادر گذراند .

در هفت سالگی قدم به عرصه تحصيل نهاد و تحصيلات ابتدائي را شروع و با موفقیت به اتمام رساند. دوران راهنمایی را در مدرسه شهيد بيژن کرمي گذراند .
براي اولين بار در تاريخ 17مرداد سال 1366 در بسيج سپاه ممسني ثبت نام کرد و راهي جبهه غرب شد و مأموريت 45 روزه خويش را در مياندوآب به پايان رساند و براي ادامه تحصيل وارد مجتمع شهيد چمران ممسني گرديد و اما از آن جائي که به جبهه علاقه داشت با اصرار خودش و يکي از دوستانش به نام علي باز شفيعي راهي ديار جبهه گرديد و به تيپ مستقل 35 امام حسن (ع) پیوست. پس از يک هفته سازماندهي در اميديه به پايگاه پنجم شکاري وارد گردان شد .

  در تاريخ 27 آبان 1365 راهي جبهه هاي غرب شد . پس از سازماندهي کامل در دوم آذر 1366  راهي تپه هاي گامر ـ گردرش براي دفع پاتکهاي دشمن شد.

صبح روز سی ام آذر 1366 گردان قمر بني هاشم با دشمن متجاوز روبرو شد و در آن صبح امرالله همراه با همرزمش در تپه مقاومت کرد و سرانجام پيش از طلوع آفتاب به درجه رفيع شهادت رسيد .


(متن وصیت نامه)
بسم الله رب الشهداء
و لاتحسبن الذين قتلو فى سبيل اله اموتابل احياء عنده و بهم يرزقون
گمان نكنيد آنهايى كه شهيد شده اند مرده اند بلكه زنده اند و نزد پروردگارشان روزى دارند

با سلام درود به رهبر كبير انقلاب اسلامى حضرت امام خمينى كه اسلام را زنده كرد و آبروى و حيثيت از دست رفته مسلمانان را بار ديگر به دامن قرآن اسلام باز گرداند

با سلام درود فراوان تمامى رزمندگان غيور شجاع كه خدا سرخ شهادت محمد و على را در همه زمان ادامه ميدهند . با سلام درود به تمامى شهيدان صدر اسلام خصوصا شهداى روستاى جوزار بكلش. آيا كسى بخود اجازه ميدهد كه با چشم خود ببيند كه متجاوزان دست بسوى اسلام و شرفشان دراز كرده و قصد نابودى او را دارد؟! نه هرگز.

من بسوى لانه با صفاى جبهه جنگ پرواز ميكنم كه دشمن همين موقع خيال نكند سنگر خالى است من تا آخرين قطره خون خويش در مقابل شرق و غرب ايستاده ام و لذا اسلام و شرف خود دفاع ميكنم. چون ما رزمندگان از جان و مال و هستى خود گذشته ايم و راهى ديار نور عليه ظلمت شده ايم و از اسلام خويش دفاع مى كنيم تا قرآن و اسلام از خطر بيگانگان نجات بدهيم من آمدم تا درخت خشكيده و پر بركت اسلام را آبيارى نمايم و اسلام با كشته شدن صدها جوان همانند على اكبر پايدار مانده است.

ما نبايد بگذاريم اسلام با اين همه ارزش و خونها از بين برود.

شما برادران نبايد بعد از مرگ من نگران باشيد و بگوييد از دست رفته بايد راه مرا ادامه بدهيد بايد همان راهى را كه حسين و يارانش رفتند بايد به همان راه برويم

و وصيتم به پدر و مادرم اين است كه نبايد در مرگ نگران باشيد و جامه سياه نپوشيد برايم گريه زارى نكنيد مادرم نكند بعد از مرگ بنده بى تفاوت بنشينى و دنيا را بر آخرت ترجيح بدهى وصيتم به تمامى اقوام و خويشانم اين است كه براى من گريه زارى نكنيد و برايم سياه نپوشيد سلام حقير را به تمامى برادارن و اقوام و خويشانم ميرسانم گلى بودم نه وقت چيدنم بود جوان بودم نه وقت مردنم بود.

والسلام به اميد ديدار در صحراى قيامت و ديدار با شهيدان جوزار بكش
خداحافظ امراله شفيعى
كردستان 2/9/66


انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده