وصیت نامه شهيد خدا رحم رضائي؛
من اعتقاد دارم که خداي بزرگ انسان را به اندازه اي که درد و رنج را تحمل کرده است به او پاداش مي دهد و ارزش هر انسان در درد و رنجي است که در طي طول عمرش تحمل کرده است و من اين را مي دانم که انسانها خوب بيشتر گرفتار درد و بلا مي شوند و عاقبت اين رنجها را خواهد ديد و مي بيند که خداوند چه راهي را نصيب او مي کند که نصيب سرور شهيدان حسين کرده است .

می خواستم شمع باشم و بسوزم تا نمونه اي از مقاومت در مقابل ظلم باشم

نوید شاهد فارس: شهيد خدا رحم رضائي در روستای درونک جروق روستا شهرستان کازرون دیده به جهان گشود. از هفت سالگي به مدرسه رفت و دوران ابتدایی را با موفقیت گذراند . دوران راهنمایی و دبیرستان را رشته اقتصاد گذراند. و سپس به کشاورزی مشغول شد. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و سرانجام  در 10 دی ماه 1365 در منطقه عملیاتی سومار به شهادت رسید.


(متن وصیت نامه)
بسمه تعالي
بنام الله و بنام آن کسي که به ما هستي داد تا بتوانيم زندگي مستضعفانه خود را با هدايت و ارشاد کردن مردم جهان ادامه دهيم و از اينجا وصيت نامه خود را شروع مي کنم و در اول از همه درود بر رهبر کبير انقلاب اسلامي مهدي موعود زمان و نائب بر حقش امام خميني و با سلام و درود بر رزمندگان اسلام و همچنين سلام بر شهيدان اسلام از شهيدان صدر اسلام تا شهيدان جنگ تحميلي و سلام بر پدر و مادر عزيزم امیدوارم که اين سلام گرم و صميمانه را که در لحظه هاي آخر زندگي براي شما  آن را با آغوشي باز بپذيريد.

پدر و مادر مهربانم من مي دانم که شما براي من زحمات زيادي کشيده ايد و من که نتوانستم زحمات شما را که هيچ وقت حتي در موقع مرگ آن را از ياد نمي برم جبران کنم ولي اين تکه کاغذ که به عنوان وصيت نامه براي شما مي نويسم چون ممکن است که ديگر شماها را نبينم و شهادت نصيبم شد و از شما می خواهم که در موقع مرگ سرخ من هيچ گونه ناراحت نباشيد چون همان طور که در يکي از آيات قران نوشته شده که " انا لله و انا اليه راجعون" يعني ما از خدائيم و بازگشت ما به سوي اوست چون ما امانتي هستيم که خداوند به شما عطا کرده و حال مي خواهيد امانت او را به خودش بسپاريد و بعد از مرگ من هيچ گريه نکنيد و لباس سياه به تن نکنيد بلکه براي من جشن بگيريد چون اگر براي من گريه کنيد دشمنان اسلام  خوشحال خواهند شد

و از شما مي خواهم که هر شب جمعه شمع بر سر قبر من روشن کنيد چون شهيد چون شمع مي سوزد تا در زير درخشش نور آن فرد جامعه را بسازد و در آخر از شما مي خواهم هر گونه ناراحتي که از من ديده ايد مرا ببخشيد

و شما اي برادران و خواهران از شما مي خواهم که درسهايتان را خوب بخوانيد و علي اکبر مانند و زينب وار زندگي پر ارزنده خودتان را ادامه دهيد و هيچوقت از پدر خودتان دوري نکنيد و احترام پدر و مادرتان را داشته باشيد و مرگ شهادت نصيب من شد پدر و مادرم را دلداري دهيد و بگوئيد اسلحه برداريد و به دشمنان کافر تا آخرين لحظه بجنگيد و در خاتمه از خداوند متعال طلب آمرزش براي همگي شما دارم و ان شاء الله که خداوند گناهان ما را ببخشد و  شهادت را نصيب مان کند و من الله التوفيق .

می خواستم شمع باشم و بسوزم و نور بدهم تا نمونه اي از مبارزه کلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم هميشه آرزو داشتم اگر دوستانم مي خواهند از من دفاع کنند به خاطر حق دفاع بکنند نه به خاطر محبت و دوستي . من اعتقاد دارم که خداي بزرگ انسان را به اندازه اي که درد و رنج را تحمل کرده است به او پاداش مي دهد و ارزش هر انسان در درد و رنجي است که در طي طول عمرش تحمل کرده است و من اين را مي دانم که انسانها خوب بيشتر گرفتار درد و بلا مي شوند و عاقبت اين رنجها را خواهد ديد و مي بيند که خداوند چه راهي را نصيب او مي کند که نصيب سرور شهيدان حسين کرده است .

خداوندا من کوچکم ضعيفم ناچيزم پر کاهي در مقابل طوفان هستم . به من ديده اي بصيرت بينده تا من ناچيزي خود را بدانم و بزرگي  جلال شما را به راستي بفهمم و بدرستي که تسبيح کنم ، خداوندا خسته شده ام و دل شکسته ام نا اميدم ديگر آرزويي ندارم و احساس مي کنم که اين دنيا ديگر جاي من نيست . و با هم وداع مي کنم  و مي خواهم فقط باخداي خود شما باشم .والسلام . 

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی ، مرکز اسناد ایثارگران فارس


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده