نکند بعد از من کوچکترين ناراحتي و غم و غصه به دل راه دهيد و خداي نکرده در عام گريه کنيد و نکند با اين کارتان لبخند بر لب هاي نکبت بار آمريکا و منافقان روشان دهيد خدا را شکر کنيد که خانواده شهيد هستيد شيريني و نقل بر مزارم پخش کنيد و بر قبرم زاري نکنيد. همواره بگوئيد اينجا حجله فرزندم است.
مادر؛ شيريني و نقل بر مزارم پخش کن

نوید شاهد فارس: شهید محمد حسين رحمتی نیا در 16 اردیبهشت سال 1347 درآیاده دیده به جهان گشود. از 7 سالگی تحصیل را آغاز کرد و دوران دبستان را با موفقیت پشت سر گذاشت و قدم به مدرسه راهنمايي گذاشت. تحصيلاتش را تا سوم راهنمايي گذراند. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و سرانجام در 16 دی ماه 1364 به شهادت رسید.

(متن وصیت نامه)

بسم الله الرحمن الرحيم
انا لله و انا اليه راجعون
آمده ايم و به سوي او باز مي گرديم
و لا تحسبن الذين قتلوا في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
مپنداريد آنان که در راه خدا کشته شده اند مرده اند بلکه آنان زنده اند و نزد خدا روزي مي خورند.

به نام خالقي که جانم از اوست، فکرم در اوست، چشم را روشنائي و قلبم را آينه خوبي مي سازد.
آنقدر به جبهه مي روم و مي جنگم تا شهيد شوم. اي جوانان نکند در رختخواب ذلت بميريد که حسين(ع) در ميدان نبرد شهيد شد. اي جوانان مبادا در غفلت بميريد که علي(ع) در محراب عبادت شهيد شد و مبادا در حال بي تفاوتي بميريد که علي اکبر حسين در راه حسين(ع) و با هدف شهيد شد.

اي مادران: مبادا از رفتن فرزندانتان به جبهه جلوگيري کنيد که فردا در محضر خدا نمي توانيد جواب حضرت زينب را بدهيد که تحمل 72 شهيد را کرد. اکنون که افتخار دارم در اين جشن و مهماني عظيم که سفره برکت خداست شرکت کنم بسيار خرسند هستم که توانسته ام به نداي هل من ناصر ينصرني حسين زمان خميني بزرگ لبيک گفته و اگر گناهانم بند اسارت را از اين تن رنجور باز کند و لياقت شهادت را پيدا کنم ثارالله را مفهوم بخشم.

اي خانواده ام آگاه و دانسته باشيد من آگاهانه به راه عظيم و دشوار که جز حقيقت همسفرم نيست پا نهادم و رضايم به رضاي خدا است نکند بعد از من کوچکترين ناراحتي و غم و غصه به دل راه دهيد و خداي نکرده در عام گريه کنيد و نکند با اين کارتان لبخند بر لب هاي نکبت بار آمريکا و منافقان روشان دهيد خدا را شکر کنيد که خانواده شهيد هستيد شيريني و نقل بر مزارم پخش کنيد و بر قبرم زاري نکنيد. همواره بگوئيد اينجا حجله فرزندم است.

مادرم گرچه مي دانم نالاني ولي در خفا ناراحت باش. مادرم اي ستاره شب مثل مادر وهب باش که سر فرزندش را در جنگ به سوي او پرتاب کردند و شجاعانه آن را به طرف دشمن پرتاب کرد و با نداي محکمش به دشمن گفت من چيزي که به راه خدا داده ام پس نمي گيرم. مادرم همچو ليلا که علي اکبر را در جنگ آماده کرد. برادرم را آماده کن. خواهرم چون زينب بخروشيد و از دست صدام و صداميان شکوه کنيد و بگوئيد چگونه به ما مي تازند و چگونه روي مغول را سفيد مي کنند.


پدر و مادر: نمي دانم چگونه از شما بخواهم که اين فرزند ناقابلتان را حلال کنيد مرا ببخشيد گرچه روي ندارم.

از قول من از همه آشنايان و اقوام حلال بودي بطلبيد و مرا ببخشيد در پايان گرچه خيلي کوچکتر از آنم که نصيحت کنم اما هرگز راه خدا را فراموش نکنيد و مانند کوفيان عمل نکنيد و تا آخرين دم امام را ياري کنيد دعا به امام را هرگز فراموش نکنيد زيرا اين امام بود که ما را از تاريکي و ظلمت نجات داد و به روشنائي آورد.

به جبهه ها کمک کنيد:خدايا در تمام عمر پدر و مادرم عمل آنان را به خودشان مسپار شما را اي پدر گرامي که عمرتان را بخاطر من در رنج و غذاب بسر برديد چون چشمانم دوستت دارم که بعد از من در راه امام بماني و هرگز از اين راه که راه اسلام و مسلمين است جدا نشوي .

اکنون همه را در آخر به خدا مي سپارم.خداحافظ
به نماز جماعت ها برويد و در ميان نماز براي ظهور هر چه زودتر امام زمان (عج) و طولاني شدن عمر امام تا انقلاب مهدي(عج) و پيروزي رزمندگان اسلام و آزادي کربلا و آزادي اسيرانمان و پيدا شدن مفقودالاثرها و آزادي قدس عزيز دعا کنيد.
مهدي را صدا کنيد امام را دعا کنيد. لبيک يا خميني.
  اسفندماه
17/12/1363


انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده