وصیت نامه شهيد رمضانعلی اكبری؛
شهيد اكبری در وصیت نامه خود می نویسد: همانطور كه امام عزيزمان مى‌فرمايد اى كاش من هم يك پاسدار بودم. پس پاسدار بودن و يا لباس سبز بر تن كردن مسئله آسانى نيست. وقتى كه امام با اينهمه عظمت و ابهت و اعمال و كردارش اين حرف را مى‌زند من بايد فكر خودم را بكنم.
پاسدار بودن و يا لباس سبز بر تن كردن مسئله آسانى نيست

نوید شاهد فارس : شهيد رمضانعلی اكبری در 10 خرداد سال 1343 در ايام ماه مبارك رمضان در روستای رحمت آباد كمين شهيد آباد دهبيد در عشاير ايل خاص باصري ديده به جهان گشود.

دوران كودكي را در آغوش پر مهر و محبت پدر و مادر در ميان عشاير سپری نمود تا اينكه زمان تحصيل وی فرا رسيد و وارد مدرسه گرديد تا خوشه هائي از علم و دانش را برچيدند. پس از گذراندن دوره ابتدائي دوره راهنمائي را در شيراز با موفقيت طي نمود. و بدنبال آن در سال تحصيلي 61-62 جهت گذراندن دوره پاياني متوسطه وارد دبيرستان 12 فروردين شد. وی پس از مدتی به سپاهيان اسلام بپيوست.

دوره آموزش نظامي را در شهرستان كازرون به مدت چهار ماه سپري و بعنوان تك تير انداز در فصل زمستان به سپاه اسلام در منطقه عملياتي كردستان پيوست و مدت چهار ماه تمام در كوههاي پوشيده از برف با خصم دون دست و پنجه نرم نمود. كوههاي سر به فلك كشيده اي كه محكم و استوار ايستادند تا مبارزات طاقت فرسا و طنين گامهاي اين عاشقان الله را در دل ضبط و براي آيندگان تاريخ  بعنوان سندي گويا ارائه دهد. پس از مراجعت از جبهه با عضويت در سپاه پاسداران به جمع پاسداران انقلاب اسلامي شهرستان دهبيد پيوست و در واحد مخابرات مشغول خدمت شد. و اين در حالي بود كه در زمان تحصيل در امر تامين معاش خانواده در شغل مقدس كشاورزي پدر را ياري مي داد.

شهيد رمضانعلی اكبری سرانجام در عملیات پيروزمند كربلاي 5 در  18 دی ماه 1365 در منطقه عملياتي شلمچه به آنچه كه مي خواست و از خداي خويش طلب كرده بود رسيد و شهد شيرين شهادت را نوشيد و به فيض عظماي شهادت نائل آمد.
پيكر پاك و مطهر اين شهيد گرانقدر در 25 دی  1365 همراه با تني چند از رزمندگان مبارز اسلام در شيراز تشييع و در كنار ديگر شهداي عزيز در قطعه شهداي گلستان دارلرحمه بخاك سپرده شد.

(متن وصیت نامه)

«انفروا خفافا و ثقالا و جاهدوا بأموالكم و أنفسكم فى سبيل‌الله ذلكم خير لكم إن كنتم تعلمون»
براى جنگ با كافران سبك‌بار و مجهز بيرون شويد و در راه خدا با مال و جان جهاد كنيد. اين كار شما را بسى بهتر خواهد بود اگر مردمى بافكر و دانش باشيد.(سوره توبه آيه 41)

با درود و سلام خالصانه به بقية‌الله الاعظم امام زمان(عج) و نايب برحقش امام امت و با درود فراوان به ارواح پاك شهداى اسلام وصيت‌نامه خود را بدينگونه براى بازماندگان و زحمت‌كشان در راه حق ارائه مى‌دهم.
اى خداى من، اى پروردگار من، مسئوليت سنگين بر دوشم قرار گرفته است. همانطور كه امام عزيزمان مى‌فرمايد: اى كاش من هم يك پاسدار بودم. پس پاسدار بودن و يا لباس سبز بر تن كردن مسئله آسانى نيست. وقتى كه امام با اينهمه عظمت و ابهت و اعمال و كردارش اين حرف را مى‌زند من بايد فكر خودم را بكنم.

خدايا، پروردگارا، من با آن شوقى كه به تو داشتم بسوى جبهه شتافتم و اميدوارم كه مسئوليتى كه بر گردنم هست بخوبى و به نحو احسن انجام دهم و اگر خداى نكرده در اين كار سستى كنم فردا در روز قيامت من بنده ضعيف جواب اين ملت شهيدپرورمان را چه خواهم داد. بنده حقير اصلا در خودم لياقت شهادت را نمى‌بينم، اما از رحمت واسعه حضرت حق عزوجل غافل نبوده و بدان اميد زياد دارم. خيلى وقت است كه دلم مى‌خواهد پرواز كنم و با چهره خونين معشوقم را زيارت كنم. اما سنگينى گناهانم سدى است كه از آن جلوگيرى مى‌كند. خدايا، اين دفعه با آن شوق و هيجانى كه براى جبهه داشتم اميد زيادترى دارم.

بنده حقير يك پيام هم براى امت شهيدپرور دارم كه آن را خدمتتان ارائه مى‌دهم. برادران و خواهران، قدر اين امام عزيز را بدانيد كه هيچ كشورى مانند ايران در دنيا از نعمت آن برخوردار نيست همانطور كه اطلاع داريد اسلام و قرآن را دوباره زنده كرد. پس همگى اهل علم و تبليغ براى خدا شود و در زندگى با هم متحد شويد و به دنيا اينقدر دل نبنديد، چون دوست داشتن دنيا و ترس از مرگ عامل شكست براى مسلمين است. سعى كنيد در معنويت از همديگر سبقت بگيريد كه هيچوقت عقب‌افتاده نباشيد. جبهه‌ها را خالى نگذاريد كه جبهه خودش يك دانشگاه بزرگ و انسان‌ساز است.

اين جنگ واقعا يك نعمت بزرگى بود كه خدا به ما عطا كرد تا بقيه ملت مستضعف جهان بيدار شوند و برعليه مستكبران و ظالمان قيام كنند.

و از خواهران مى‌خواهم كه حجاب را رعايت كنند. چون حجاب ارزنده‌ترين زينت زن است، اين پيام فاطمه(س) اسوه فضيلت است كه آنرا بايد حفظ كنيد. فردا روز محشر براى حضرت فاطمه(س) چه جوابى داريد.

و شما اى پدر و مادرم، خودتان ميدانيد كه مرا با چه مشكلاتها و سختيها بزرگ كرديد و تا به اينجا رسانديد. من هيچ خدمتى به شما نكردم و نتوانستم زحمات شما را جبران نمايم. شما افتخار كنيد و شما پدر و مادرم موقعى كه از شهادتم مطلع شديد به درگاه خدا سجده شكر بجاى آوريد كه اينگونه فرزند تربيت كرديد و در راه اسلام داديد. اميدوارم كه خداوند اين جان ناقابلم را جزء قربانيان اسلام قرار دهد. پدرم بيا، شما هم از امام عزيزمان سرمشق بگير كه امام در شهادت فرزندش گريه نكرد، چون مى‌دانست رضاى خداوند در اين امر مى‌باشد.

مادرم، همسرم، خواهرانم، بهترين چيز نزد شما صبر، پايدارى و استقامت است. همسرم، بيا تو هم زينب‌گونه با حجابت كه از خون من كوبنده‌تر است در مقابل دشمنان اسلام صبر و استقامت كن و از شهادتم محزون نباش و بى‌تابى مكن. بلكه سربلند و سرافراز باش كه سربلندى شما در دنيا سربلندى من در آخرت است. در آخر از همه قوم و خويشان و دوستان، مخصوصا پدر، مادر و همسرم حلاليت مى‌طلبم و اميدوارم كه اين حقير را ببخشيد.

خدايا، پروردگارا، تو رحيم و ميدانى كه من گنه‌كار تحمل يك لحظه آتش دنيايى تو را ندارم، تا گناهان مرا نبخشى از اين دنيا مبر.
خدايا، خدايا تا انقلاب مهدى، حتى كنار مهدى خمينى را نگهدار.  رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما. معلولين و مجروحين شفا عنايت فرما. خداحافظ به اميد ديدار در روز قيامت.
والسلام - مورخه 1/10/65 رمضانعلى اكبرى


انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده