متأسفانه در اين حمله تعدادي از برادران خوب ما شهيد شدند که از جمله مي توان از برادر سيد محمد رضا فتوت فرد نام برد که واقعاً در اين مدت براي برادران زحمت هاي بسياري کشيد و تا آن جايي که مي توانست کار مي کرد و بالاخره خداوند اجر کارهايش را به او داد ...
نحوه شهادت شهید فتوت از زبان شهید جمال ظل انوار / خاطره روز نوشت از فتح بستان


نوید شاهد فارس : شهید جمال ظل انوار در ششم تیر ماه 1338 دیده به جهان گشود . وی تحصیلات خود را تا مقطع فوق لیسانس در رشته ی اقتصاد کشاورزی گذراند. در سال 59 ازدواج کرد که ثمره آن 2 فرزند بود . با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و سرانجام در 21 دی ماه 1365 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.

(خاطره روز نوشت شهید جمال ظل انوار)
 بسمه تعالي
روز يکشنبه 15 آذر 1360 خاطراتم را با نام خدا شروع مي کنم .
کسي که تنها اميدم اوست و همه ي کارهايم را به خاطر او انجام مي دهم و براي او .

 الآن ساعت حدود 1:30 بعدازظهر روز دوشنبه 15 آذر 1360 است و من در سوسنگرد در مقر برادران اعزامي از شيراز مي باشم . چند روزي است که عده اي حدود 140 نفر از برادران گردان امام حسين (ع) در اطراف بستان مستقر مي باشند و من بالاخره بعد از دو روز بعد از حمله آن ها را پيدا کردم و به آن ها پيوستم و شروع به آمارگيري کردم طبق آماري که به دستم رسيد حدود 30 الي 40 نفر از برادران گردان شهيد حدود 80 نفر زخمي شده اند و عده اي از بچه ها هم گردان را گم کرده اند من چند روزي است که دنبال کار بچه ها هستم تا نيروي جديدي جاي آن ها را پر کند و برادران را به سوسنگرد بياورم ولي هنوز موفق نشده ام .

حمله بسيار موفقيت آميز بود و ما توانستيم نيروهاي کفر را تا مرز عراق و ايران عقب برانيم و شهر بستان آزاد شود . کنار هر سنگر عراقي که میرویم کشته هاي عراقي در کنار آن ريخته شده و بوي گنديده آن ها به مشام مي رسد . چيز مهمي که براي ما قابل ارزش است اين است که اين کاري که انجام شده همه اش کار خدا بوده . سنگرهايي که فتح شده يک نيروي الهي توانسته اين سنگرها را فتح کند و کار انسان عادي نبوده بايستي از اين نزديک اين عجايب را ديد آن موقع است که دست خدا در اين کار کاملاً مشخص مي شود .

متأسفانه در اين حمله تعدادي از برادران خوب ما شهيد شدند که از جمله مي توان از برادر سيد محمد رضا فتوت فرد نام برد که واقعاً در اين مدت براي برادران زحمت هاي بسياري کشيد و تا آن جايي که مي توانست کار مي کرد و بالاخره خداوند اجر کارهايش را به او داد . موقعي که برادران در خط بودند فتوت فرد بر اثر خستگي فراوان کمي مي خوابد در همين حالا يکي از هواپيماهاي دشمن مي آيد و مناطق را بمباران مي کند و سپس منطقه اي را به رگبار مي بندد که بر اثر اصابت يکي از گلوله ها به مهمات آرپي جي و انفجار آن ها و خوردن ترکش اين مهمات به برادر فتوت فرد ، فتوت فرد شهيد مي شود و اين واقعاً ضربه اي بسيار بزرگ بود که به گردان ما خورد از ديگر شهدا مي توان از برادر کامکاري فرمانده گروهان 3 و برادر سيد جواد دستغيب و علیاری و ديگر برادران نام برد که واقعاً بچه هاي بسيار خوبي بودند .

واقعاً بايستي قدر اين شهدا را بدانيم و براي آن ها ارزش بسيار قائل باشيم و راه آن ها را ادامه بدهيم . يکي از موضوع هاي ديگر رفتن مهدي و محمد و آقا بود که آن ها ديروز به شيراز رفتند و من تنها ماندم و اين به دليل اين بود که مي بايستي گردان را جمع و جور مي کردم و آن ها را از جبهه بيرون مي کشيدم و به خاطر همين بود که من در سوسنگرد ماندم و دنبال کار را گرفتم ولي انتظار داشتم که بچه ها بمانند و به اين زودي به شيراز نروند .

و من تا موقعي که وضع بقيه ي برادران روشن نشود به شيراز نمي روم و موقعي که وضع گردان روشن شد همراه ديگر برادران به شيراز خواهم رفت . خيلي دلم مي خواهد که همين جا بمانم و جنگ را ادامه بدهم ولي اصلاً روحيه ي خوبي ندارم در اين مدت 40 روزي که اين جا بوديم فشارهاي بسياري به من آمد خودم را به سختي توانيم نگه دارم که البته اين را از کمک خداوند مي دانم. به اميد خدا در آينده با نيروي بيشتري و روحيه ي شاداب تري به جبهه بر خواهم گشت و کارم را ادامه خواهم داد .

در اين جا همه چيزي خوب است انسان اصلاً احساس تنهايي نمي کند همه جا خدا را مي بيند و پي به قدرت خداوند مي ماند . آري اگر بتواند از اين دنياي مادي ببرد در آن موقع است که احساس آزادي مي کند و آزادگي واقعي را مي فهمد . خودش را سبکبال مي يابد دلش مي خواهد پر بکشد و به آسمان ها برود . در زير آتش دشمن احساس  راحتي مي کني و اگر کسي به خدا فکر مي کند و در زير آتش دشمن به موضوع ديگري به جز خدا فکر بکند نمي تواند خودش را نگه بدارد و اگر به خدا فکر بکند هيچ چيزي نمي فهميد و کارش را راحت انجام مي دهد و اين واقعه بارها بار برای خود من اتفاق افتاده و بارها بوده که زير آتش بوده ام و در مواقعي که احساس ناراحتي مي کردم به خداوند فکر مي کردم و در آن مواقع راحت مي شدم مي توانستم خودم را کنترل کنم .
ان شاءالله که خداوند به ما نيرويي بدهد تا بتوانيم در راهش قدم برداريم و براي هدفش مبارزه بکنيم . 15 آذر 1360 جمال ظل انوار .


منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده