دوشنبه, ۰۶ اسفند ۱۳۹۷ ساعت ۱۵:۵۱
ناگهان چله كشیدند دلیران / سینه خصم دریدند دلیران

لاله عشق دمیده است زسنگر


ناگهان چله كشیدند دلیران

سینه خصم دریدند دلیران


در تب حادثه راندند سواران

شعر این قافله خواندند سواران


شعر این قافله رزم است برادر

عزم این قافله جزم است برادر


خون بجوشید، چه خون؟ خون حسینی

چاوش قافله عشق، خمینی


لاله عشق دمیده است زسنگر

خبر آورده زمعراج برادر


جان گرفته است به آوای دلیران

واژه سرخ پر آوازه ایمان


تیغمان در تن خصم است برادر

خاكمان مدفن خصم است برادر


پیشگامان كف نپوش رهایی

پركشیدند به آغوش رهایی


صبحگاه است زشب، رنگ پریده

دشنه نور دل شام دریده


بوسه؟ باد به رخساره رایت

می کند از تپش عشق حكایت


قامت رایت افراشته را بین

شوكت بزم بپاداشته را بین


سر و دل را زخزان باك نباشد

مرگمان باد، گر این خاك نباشد


شاعر: پرویز بیگی حبیب آبادی
منبع: ماهنامه شاهد یاران 149
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده