وصیت نامه شهيد احمد سرمايه؛
شهيد احمد سرمايه در وصیت نامه خود می نویسد: من مرگ با افتخار را به زندگي ننگين ترجيح مي دهم و شهادت را مي پذيرم و شهيد شدن در راه خدا و اسلام يک نعمت است و نمي گذارم که مرگ ننگين مرا در خود فرو ببرد.
مرگ با افتخار را به زندگي ننگين ترجيح مي دهم


نوید شاهد فارس: شهيد احمد سرمايه در پنجم فروردین ماه 1342 در خانوادهای بسيار فقير در فیروزآباد دیده به جهان گشود. دوران ابتدايي را در مدرسه محمدآباد به پايان رساند و دوره راهنمائي خود را در مدرسه شبانه روزي فيروزآباد ادامه داد.

 بعد از پيروزي انقلاب و تشکیل سپاه و بسیج در فيروزآباد ، احمد نیز در بسيج ثبت نام کرد .

 مهر ماه سال 1359 ؛ جنگ به وسيله کشور عراق بر ايران تحميل شد که اين جنگ تنها به وسيله عراق شروع نشد بلکه به وسيله جنايتکاران آمريکا با دست صدام کافر شروع شد . با شهادت پسر دایی اش دیگر تاب ماندن را نداشت و نمي توانست در خانه بنشيند که در زمستان سال 1360 به وسيله بسيج سپاه پاسداران به جبهه رفت و سه ماه با کافران جنگيد و به مرخصي آمد .
پس از بازگشت از جبهه به مدرسه رفت . او بارها مي گفت من نمي توانم درس بخوانم درس من در جبهه است من نمي توانم در اينجا بمانم و برادرانم در جبهه کشته شوند.
شهید احمد سرمایه سرانجام در 2 فروردین 1361 در جبهه شوش در حمله فتح المبين پس از اينکه چند تانک عراقي را به وسيله آر پي جي هفت منهدم مي کند پایش روي مين مي رود و پس از انفجار از کمر به پايين مجروح مي شود. پس از چند دقیقه خمپاره ای در نزدیکی او اصابت میکند. او به شدت مجروح می شود و ديگر اميدي به زنده ماندنش نبود. احمد را ابتدا به بیمارستان دزفول و از آنجا که به يزد مي فرستند ولي معالجات سودي نمي بخشد و سرانجام در یازده فروردين 1361 در سن 19 سالگی در بيمارستان به شهادت مي رسد .


شهید احمد سرمایه در وصیت نامه خود می نویسد:

بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداي شهيدان و صادقين و صالحين و به نام خداي در هم کوبنده ستمگران و به نام خدايي که حق را پيروز مي کند و باطل را نابود مي کند و به نام خدايي که همه چيز از آن اوست.

مرگ يک وعده الهي است و هر کجا که باشيم چه در خواب و چه در مسافرت و چه در کار کردن باشيم مرگ ما را به خود جذب مي کند من مرگ با افتخار را از زندگي ننگين ترجيح مي دهم و شهادت را مي پذيرم و شهيد شدن در راه خدا و اسلام يک نعمت است و نمي گذارم که مرگ ننگين مرا در خود فرو ببرد.

من صداي هل من ناصر ينصرني خميني بت شکن را شنيده ام و مي خواهم به سوي او بشتابم تا دعوت خميني عزيز را لبيک گويم تا بتوانم مسلمان بودن خودم را به شما مسلمانان اثبات کنم که من يک فرد مسلمانم. والسلام

مرگ با افتخار را به زندگي ننگين ترجيح مي دهم
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی مرکز اسناد ایثارگران فارس
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده