خاطراه ای از غلامعلی رجایی
نوید شاهد- اجابت عشق عنوان خاطره ای است از دکتر غلامعلی رجایی در مورد شهیدی که لحظه دفنش به مدت چند ثانیه چشمانش را در حضور برادر، مادر و سایر افرادی که درحال تدفین وی بودند، باز می کند...

کرامات شهدا - اجابت عشق

نوید شاهد: شهید حاج علی اکبر صادقی برادر شهید حاج علی اصغر صادقی (از فرماندهان لشکر 27 حضرت رسول(ص)) که در این لشکر پیک فرماندهی بود، در خرداد 1366 در منطقه عملیاتی شاخ شمیران بر اثر اصابت ترکش توپ دو پای خود را از زیر و بالای زانو از دست داد و چشمانش نیز دچار موج گرفتگی شد.

مع الوصف دارای روحیه بسیار بالایی بود. بخصوص هنگامی که به اتفاق عمل برده می شد. عکسهایی از او گرفته شده که نشان از روحیه بسیار قوی و مطمئن او دارد.

مادر این شهیدان می گوید: زمانی که علی اکبر در بیمارستان بقیة الله تهران بستری بود، چون تعداد عیادت کنندگان او زیاد بود برای رعایت حال دوستان و علاقه مندان او سعی می کردم اکثرا از پشت شیشه اتاق، فرزندم را ببینم، گاهی هم دو سه دقیقه مختصر کنار او می ایستادم و بر می گشتم. پس از اینکه اکبر در بیمارستان به شهادت رسید و او را برای غسل به غسالخانه بردند باز هم وقتی برای دیدن او به غسالخانه رفتم، این فرصت را در اختیار دیگران گذاشتم.

هنگامی که در بهشت زهرا(ع) می خواستند ایشان را به خاک بسپارند و داخل قبر بگذارند احساس کردم زمان وداع آخر با فرزند دلبندم فرا رسیده است. خیلی دلم شکست چون می دیدم مدتهاست او را با چشم باز ندیده ام. در این هنگام پسر دیگرم در داخل قبر بند کفن او را باز کرد تا صورتش را روی خاک بگذارد. من که بالای قبر ایستاده بودم، در همان لحظه به امام حسین (ع) متوسل شدم و گفتم: یا اباعبدالله (ع) من در این مصیبت فرزندم گریه و زاری و شیون نمی کنم. تو هم در کربلا به بالین فرزندت علی اکبر رفتی و می دانی که چه حالی دارم و چه اشتیاقی دارم که یکبار دیگر روی فرزندم را ببینم و به چشمان او نگاه کنم. بعد عرض کردم خدایا از تو می خواهم عنایتی کنی تا فرزندم چشمانش را باز کند تا من مانند دوران حیاتش یک بار دیگر برای آخرین بار به چشمانش نگاه کنم.

بعد امام حسین(ع) را قسم دادم که به حق علی اکبر دوست دارم چشمان فرزندم را که بسته است مانند زمان حیاتش باز ببینم و به آن نگاه کنم. در همان لحظه مشاهده کردم چشمان فرزندم به مدت چند ثانیه باز شد و به من نگاه کرد و بعد هم چشمان خود را بست. هم فرزندم که داخل قبر بود و هم کسانی که در اطراف من در بالای قبر بودند این معجزه خداوند و عنایت امام حسین (ع) را به چشم خودشان دیدند و خوشبختانه عکاسی که در آنجا بود از این حادثه باور نکردنی چند عکس پشت سر هم گرفت.

برادر شهید می گفت: در موقع دفن پیکر، برادرم درآغوش من بود. وقتی مادرم بالای قبر این مطلب را بیان نمود و آرزو کرد، علی اکبر چشمانش را باز کند، من به چشمان برادرم که صورت او را از کفن باز کرده و روی خاک گذاشته بودم خیره شدم. حس غریبی به من می گفت خوب به چشمان او نگاه کنم. در این لحظات بسیار کوتاه با کمال شگفتی مشاهده کردم در همان لحظه که مادرم این کلمات را بیان می کرد چشمان علی اکبر از هم گشوده شد و به مادرم نگریست و بعد از لحظات کوتاهی دوباره بسته شد.

ما پس از این ماجرا تا سالها این مطلب را فاش نکردیم، چون نگران این بودیم مبادا دیگران در صحت این قضیه شک نمایند و یا خیال کنند ساختگی است. تا اینکه یک از بستگان ما که در کارهای تبلیغاتی است وقتی متوجه این اعجاز شد عکس ها را از ما گرفت و در کنار هم گذاشت و به صورت یک پوستر چاپ کرد و بدین ترتیب این قضیه بر همگان آشکار شد.

پاسدار شهید حاج علی اکبر صادقی متولد 1340 تهران بود که در مورخه 66/3/9 در منطقه شاخ شمیران به شهادت رسید و پیکر مطهرش در بهشت زهرا(ص)، قطعه 29، ردیف دوم مدفون است.

منبع: کتاب لحظه های آسمانی/ غلامعلی رجایی/ ناشر: نشر شاهد

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده