نوید شاهد - شهید "محمدخلیل سلطانی نژاد" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «به نظرم امشب حمله باشد. شب حمله نشد. من و چند تن از بچه های ديگر ديروز بعد از ظهر از پشت جبهه فرار کرده و به خط اول آمديم و من ...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
خاطره خودنوشت شهید

به گزارش نوید شاهد فارس، شهید "محمدخلیل سلطانی نژاد" بیستم دی ماه ۱۳۴۵ در خانواده ای مذهبی در شهرستان استهبان دیده به جهان گشود.
شش سال بود که راهی مدرسه شد. و دوره تحصیلی را تا مقطع سوم راهنمایی گذارند. پس از مدتی تصمیم گرفت به جبهه برود. پس از ۲۵ روز آموزش عازم جبهه شد.
وی سرانجام ۲۹ آبان ماه ۱۳۶۱ در منطقه عین خوش در عملیات محرم بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شکم به شهادت رسید.

متن خاطره خودنوشت:

بسم الله الرحمن الرحيم . از تاريخ 31 به فسا اعزام و بعد از دو روز آموزش را شروع کرديم . و حالا 9 روز از آمدن ما به فسا مي گذرد . روز جمعه است که ما استراحت داريم حالا سرکلاس تاکتيک  هستيم معلم تاکتيک آخرين درس مي باشد . در تشييع جنازه شهيد هم شرکت داشتيم .
روزهاي جمعه به نماز جمعه می رويم و حالا کم کم به اردو صحرايی نزديک مي شويم.

گشت شناسايی
امروز چهارشنبه بعد از ظهر روز اول ماه است که به اردو آمده ايم من الان در سنگر تشنه و يک اسلحه کلاش بغل دستم است و بچه های ديگر برای گشت شناسايی رفته اند. ما در اينجا يعنی 140 کيلومتری شيراز قرار داريم و صبح در اردو يک نفر تير به کف دستش خورد و حالا او در بيمارستان است. وسايل من در اردو لباس داخل دوره ـ کوله پشتی ـ زير فرشی ـ 2 عدد پتو ـ يک بشقاب و يک قاشق است.

سنگر دیده بانی

 اکنون من در سنگر ديده بانی برايی نگهبانی نشسته ام ظهر است غذا خورده ايم . صبح هم حمله کرديم حالا يک روز از آمدن ما به اردو می گذرد .
 32  امروز جمعه ساعت 2 است که ما سر جاده برای ماشين نشسته ايم. براي اعزام به جبهه  در پادگان فلکه خاتون هستيم. ما ديروز بعدازظهر به اينجا آمديم حالا ظهر است .

پادگان شکاری
 28 مهر ماه 1361 حالا در پادگان پنج شکاری هستيم دو روز از آمدن به پادگان شکاری می گذرد . ساعت 11 روز سه شنبه از پايگاه به جبهه اعزام شدیم. 4 آبان ماه 1361 من الان در خاک آزاد شدني ايران هستم عين خوش .

فرار از پشت جبهه
 امروز صبح به خط اول جبهه آمدم. حالا عراق به روی ما آتش مي کند و ما هم با وسايل تانک ـ تيربار ـ خمپاره انداز و نارنجک  بر آنها می تازيم .اکنون سه نفر از خبرگزاران  راديو تلويزيون پهلوي ما نشسته اند .
چهارشنبه 12 آبان ماه 1361 به نظرم امشب حمله باشد. شب حمله نشد. من و چند تن از بچه های ديگر ديروز بعد از ظهر از پشت جبهه فرار کرده و به خط اول آمديم و من حالا در سنگر نشسته ام که از ترکش خمپاره محفوظ باشم ما ديروز از خط برگشتيم . 15/آبان ماه1361 . حالا من در خاک عراق در خط دوم جبهه هستم .

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده