شهید «حمیدرضا کارگر» در نامه ای به خانواده خود می نویسد: «برادر جان خرمشهر نام ولادت گاه نيست نامش ويرانشهر است اميدوارم که آه تمام خانواده های جنگ زده صدام خائن را بگيرد و ...» متن کامل نامه این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
ولادتگاهم دیگر ویرانشهر است
 
به گزارش نوید شاهد فارس، شهید «حمیدرضا کارگر» 5 اسفند ماه 1342 در خانواده ای مذهبی در خرمشهر دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. دوران ابتدایی و راهنمایی را با موفقیت پشت سر گذاشت. دوره تحصیلی دبیرستان را می گذارند که جنگ تحمیلی شروع شد و او با خانواده به جهرم عزیمت کرد ولی پدر برای دفاع از شهر ماند. پس از چندی که از امن بودن مکان خانواده خیالش راحت شد و خبر اسارت پدر را نیز شنید دیگر تاب ماندن نداشت و عازم خرمشهر شد. وی سرانجام 25 آبان ماه 1361 در عملیات محرم با اصابت ترکش به گلو به شهادت رسید و مفقوالجسد شد. پیکرش پس از 16 سال تفحص و در گلزار شهدای فردوس جهرم به خاک سپرده شد.
 

متن نامه:
بسم الله الرحمن الرحيم. خدمت برادر محترم و گراميم جناب آقای کارگر. پس از عرض سلام سلامتی اميدوارم که حال شما خوب باشد و هيچ گونه کسالتي نداشته باشيد و اميدوارم که مرا فراموش نکرده باشيد و اميدوارم که در تمام فعاليت هايی که در روزانه انجام می دهيد موفق شده و موفق خواهی شد و اميدوارم که تمام مراحل روزانه شما و ديگر تک تک اعضای خانواده مورد رضای خدا قبول شده باشد.

خط مقدم

باری برادر محترم از حال من حقير خبری می خواهيد حال من خوب است و نگرانيم دوری از شماها است. برادر جان ما وقتی از خانه بيرون می آمديم به نام جبهه بود ولی تا حال که تقريباً 37 روز که می گذرد رنگ خط مقدم را هم نديده ايم و ما کارمان در طول اين 37 روز فقط خوردن و خوابيدن بوده است. برادر جان در هفته گذشته مرخصی 10 ساعت گرفتم و به آبادان به سراغ علی و قاسم رفتم و حال هر دو خوب بود و علی برادر هم گفت که من 2 هفته ديگر می خواهم به مرخصی بروم و بعدازظهر هم من و علي يکي از دوستانم به خرمشهر رفتيم و از نزديک جنايت های صدام ملعون را مشاهده نموديم.

ولادتگاهم دیگر ویرانشهر است
 برادر جان خرمشهر نام ولادت گاه نيست نامش ويران شهر است اميدوارم که آه تمام خانواده ها جنگ زده صدام خائن را بگيرد و آن ملعون خبيث را نابود کند الهي آمين . برادر جان ماهم اکنون در دشت عباس يا عين خوش هستيم .

شهادت سعادت است / افراد والا به شهادت می رسند
سخناني چند با مادر مهربانم . مادر جان سلام من را از دور پيذير. مادر جان در حق من خيلی زحمت های زيادی کشيدی و همين طور پدر محترمم. مادر جان تو واقعاً مادر دلسوز و مبارز بودی و هستی و من هم قدر شما و ديگران را نديدم ولی حالا که دور شده ام قدر شما را می دانم و من هم در حق شما در حق ديگران  خيلی بدی کرده بودم مرا حلال کنيد. مادر جان اول من سعادتِ، شهادت را ندارم شهادت نصيب افراد پاک و معصوم مي شود و شايد هم نمي شود شهادت مقام والايي است و افراد والا به آن  مقام مي رسند.

شربت شهادت
 مادر جان اگر احياناً من نيامدم و شربت شهادت نصيبم شد برايم لباس سياه نپوشيد زيرا که لباس سياه از نظر اسلام مکروه است و خوشحال باشيد و افتخار کنيد و گرچه مقام شهادت نصيب ما نمی شود... خب دیگر وقت ندارم سلام تمام دوستان و اقوامان را برسانيد . خداحافظ . خدايا ، خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار .  به اميد پيروزي که در همين ماه محرم نصيب رزمندگان اسلامي شود . فرزند حقير شما حمید رضا کارگر . 5آبان ماه 1361 . والسلام

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده