جانباز ۷۰ درصد «مجید موسوی طالبخان» در بیان خاطرات خود میگوید: «به سمت خاکریز رفتم و در آنجا با یکی از دوستانم بودم که مورد حمله شیمیایی دشمن قرار گرفتیم و ...»
جانباز ۵۰ درصد «قهرمان یوسفی نژاد» در بیان خاطرات خود میگوید: «بعد از عملیات حاج عمران مورد تک عراقیها قرار گرفتیم و آنها میخواستند همه ما را به اسارت بگیرند و ...»
جانباز 50 درصد «فرمان رمضانی» در بیان خاطرات خود میگوید: «بعد از یک عملیات سخت ، شب در حال استراحت بودم که ناگهان سرباز گفت سرگروهبان عراقی ها دوباره پاتک زدند و ...»
جانباز 6۵ درصد «فرزاد جوز» در بیان خاطرات خود میگوید: «زمانی که با اعضای خانواده در حال حرکت بودیم ، خودرو بر روی مین رفت و بدلیل وخامت شدید حالم، پزشکان فقط 20 درصد احتمال زنده ماندن من را می دادند و...»
جانباز ۲۵ درصد «علی خانبابایی» در بیان خاطرات خود میگوید: «دکتر گفت ایشان شهید شده است و به سردخانه منتقلش کنید. صبح فردا قبل از اعزام به ارومیه برای تشییع جنازه، پرستار متوجه نفس کشیدنم میشود و ...»
جانباز ۲۵ درصد «عبدالله ایازی» در بیان خاطرات خود میگوید: «زمانی که برای منزلم در روستا اراق خرید میکردم گروههای معاند آن را به همراه خراج میگرفتند و اگر میدانستند پاسدارم بی درنگ به من شلیک میکردند و ...»