آسمان نیز در انتظار پرواز حبیب بود
شنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۱:۵۳
شهید حبیب روزیطلب سال 1339 در شیراز به دنیا آمد. دوران تحصیلی را تا مقطع دیپلم گذراند و سپس در دانشگاه تهران پذیرفته شد. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت. او قبل از شهادت به دوستانش می گوید: «هيچ دلم نمي خواهد ذره اي از جسمم بر زمين باقي بماند.»
به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «حبيب روزيطلب» سال 1339 شمسی در خانوادهای مذهبی در شيراز ديده به جهان گشود. از 7 سالگی به مدرسه رفت و دوره ابتدايی و راهنمايي را گذراند.
حبیب از دوران نوجوانی به مسجد می رفت و به نماز اول وقت در مسجد به صورت جماعت بسیار مقید بود. دوستانش می گویند هیچ وقت یاد نداریم که حبیب نماز شبش ترک شده باشد او دائم الذکر بود به طوري که شب هنگام خواب هم لبانش در حال ذکر گفتن بود. از دروغ، غيبت، تهمت، سخن چيني بیزار بود و از اين نظر در بين قوم و خويش و دوستان الگو بود . با قرآن مأنوس بود و همه جا اين کتاب مقدس را با خود حمل میکرد.
حبیب دوران دبيرستان را در مدرسه شاهپور گذراند و موفق به اخذ دیپلم شد. همان سال در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته ی جامعه شناسی تهران پذیرفته شد. در زمان تحصیل در دانشگاه هفتهای دو سه روز به قم میرفت و در حوزه علميه به يادگيري علوم اسلامي مي پرداخت.
با آغاز انقلاب اسلامي در سال هاي 1356 - 1357 همراه با خانواده بر عليه شاه تظاهرات میکرد و به واسطه فعاليت هاي مختلفی که در این عرصه داشت همانند پخش اعلاميه هاي حضرت امام و... تحت تعقيب ساواک بود. با پيروزی شکوهمند انقلاب اسلامی مدتی را در جهاد و سپس در اتحاديه انجمنهای اسلامی دانشآموزان به فعاليت و سخنرانی پرداخت. با شروع جنگ تحميلی او از همان ابتدا راهي جبهههای جنوب شد و دوستان و آشنايان را نيز به اطاعت بی چون و چرا از حضرت امام خمينی ترغيب و تشويق به رفتن جبههها میکرد و میگفت دانشگاه واقعی آنجاست.
با آغاز جنگ تحميلی راهي جبهه شد و در عمليات های مختلف شرکت کرد. او قبل از شهادت به دوستانش می گوید هيچ دلم نمي خواهد ذره اي از جسمم بر زمين باقي بماند.
حبیب پس از چندين مرتبه حضور در جبهه و مجروح شدن سرانجام 19 آبان سال 1361 در عمليات محرم تپه 175 شرهانی همانگونه که خود می خواست مفقودالجسد شد و بگفته تعدادي از فرماندهان که همراه او بودند او در اين عمليات و در آن منطقه حساس يک خط شکن به تمام معنا بود و با رشادت و شجاعت کم نظيری به مقابله با بعثيون پرداخت که در همانجا نيز شربت شهادت را نوشيد.
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
غیر قابل انتشار : ۳
در انتظار بررسی : ۰
انتشار یافته: ۶
خدایا! پری بده که با شهدا و علما و صلحا تا آستان قدست پر بکشم و آنجا تو باشی و تو ...
و ما محو وجه جمیل الهی
به مدد موالی
دوستت دارم ای شهید(خالصانه میگویم ،از من بپذیر)