با دلي شکسته دست نياز به درگاه خداوند دراز مي کنم.و اميدوارم که خداوند اگر لياقت شهادت را در من مي بيند اين مقام را نصيب مي گرداند تا با شهادتم ذره اي از دينم را به اسلام و قرآن اداکرده باشم خداوندا نياور آن روزي را که من در بستر مرگ طبيعي بميرم...
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد حميد ايزدپناهي:
شهيد حميد ايزد پناهي در سال 1/12/1345 در ايزدخواست متولد گرديد. نامبرده فرزند کوچک خانواده بود.پس از پايان تحصيلات راهنمايي جهت ادامه تحصيل به اصفهان آمد و در هنرستان سروش اصفهان در رشته اتومکانيت به ادامه تحصيل مشغول شد در 1362/4/3به طور داوطلبانه به جبهه رفت و در عمليات والفجر 2 در پادگان حاج عمران عراق در اثر ترکش خمپاره به درجه رفيع شهادت نائل گرديد و طبق آرزوي خودش اولين شهيد بسيجي ايزدخواست بود.روحش شاد و يادش گرامي باد





بسم الله الرحمن الرحيم
وصيت نامه شهيد حميد ايزد پناهي
خدايا به من قلبي ده که خود در آن جاي گيري و الهي چشمي ده تا راهم را از ميان کوره راهها بيابم و گوشي ده تا صداي الاهيت را از ميان نغمه هاي شيطاني جدا سازم و خدايا هستي ده تا بدان سنگ لاخ هاي راهم را کنار بگذارم و پايي ده که آن را بپيمايم و آنگاه در پايان شهادتي ده تا بدان به سر منزل مقصود رسم.اکنون که به خاطر خدا و رسول شما را ترک مي کنم و عازم جبهه جنگ عليه کفار هستم، اين را بدانيد که قلبم با شماست و همواره با شما خواهم بود و آنگاه که به وسيله گلوله هاي دشمن تکه پاره مي شوم در آن موقع نيز با شما خواهم بود ولي در آن موقع فقط روح من است که با شادابي و خرمي با شما خواهد بود و اين است حيات جاويدي که خداوند وعده داده است و بدانيد اين سعادتي است براي من و براي پدر و مادر من که فرزندي تربيت کرده اند که رهرو راه حسين باشد و در راه خدا شهيد مي شود خداوند بدن آدمي را براي مردن آفريده است پس چه بهتر که اين مردن در راه خود او باشد سلام بر خانواده عزيزم اميدوارم که اين سلام آخر مرا بپذيريد.اينک که در بين شما نيستم مي دانم که چه احساس داريد و اميدوارم که احساس شما از روي صداقت و براي خدا باشد و ذره اي اندوه به خود راه ندهيد زيرا آن کس که به من جان داد اينک بسوي او جانم را خريده و من با کمال ميل جانم را فروختم و باز مي گردم خانواده عزيزم مادرم،پدرم برادرانم و خواهرانم و خويشانم بدانيد که من بي هدف راه امام و شهيدان را دنبال نکردم و بي هدف عازم نبرد نشدم و کسي هم من را مجبور نکرد من اگر به جبهه رفتم به خاطر خداوند بود و نه هيچ چيز ديگر. من براي اين به جبهه رفتم که از دين و ناموسم دفاع کنم و از همه مهمتر حاضر نشوم بنده کسي غير از خدا بشوم و سر تعظيم جز به درگاه خداوند هيچگاه فرو نبرم شما بدانيد که من را از دست نداده ايد بلکه من را هديه به اسلام کرده ايد و اينک خداوند از شما راضي و خشنود خواهد شد چون شما هم هديه اي ناقابل به اسلام تقديم کرده ايد و اکنون اسلام به پدران و مادران شهدا افتخار مي کند آري مسلماني به اين نيست که نماز بخواني و گوشه گيري کني بلکه مسلماني علاوه نماز و کارهاي واجب ديگر به عمل نيز هست و هر کس ادعاي مسلماني کند بايد عملاً موقعي که اسلام را در خطر ديد در راهش تا سرحد امکان مبارزه کند و جان فداي اسلام کند.اکنون من هم چون اسلام را در خطر مي بينم بنا بر وظيفه شرعي به ميدان مبارزه مي روم تا سلاح برگرفته و در راه خداوند بجنگم و با دلي شکسته دست نياز به درگاه خداوند دراز مي کنم.و اميدوارم که خداوند اگر لياقت شهادت را در من مي بيند اين مقام را نصيب مي گرداند تا با شهادتم ذره اي از دينم را به اسلام و قرآن اداکرده باشم خداوندا نياور آن روزي را که من در بستر مرگ طبيعي بميرم چون در روز رستاخيز در مقابل شهدا و سرور آنها حسين(ع) خجالت مي کشم پس خداونددا توفيق شهادت در راهت را به من عنايت کن.خدايا اي کاش صد جان داشتم و همه آنها را در راهت فدا مي کردم.مادر مهربانم مي دانم که آخرين کلام هاي من براي تو درد آور است و گريه را سر مي دهي البته به تو نمي گويم گريه نکن ولي اميدوارم اين گريه ات از روي شوق باشد مادرم قبل از اين که براي من گريه کني براي مظلوميت حسين(ع) گريه کن براي قاسم نو داماد گريه کن،براي علي اصغر شيرخوار گريه کن،اگر خواستي گريه کني براي شهداي گمنام گريه کن.خانواده عزيزم اگر مي خواهيد که روح من هميشه شاد باشد هرگز از دوري من غصه نخوريد چون سرانجام همه مي ميرند پس چه بهتر که انسان در راه خداوند فدا کرده ايد و سعي کن براي مادرهاي ديگر سرمشق باشي اصلاً ناراحت نباش روح من اکنون پيش معشوقم الله است من اکنون پيش رفقايم هستم.و اي پدر مهربانم اي که شبها و روزها در بيابان ها روي خارها خوابيدي و بي خوابي کشيدي تا من را با خون جگر بزرگ کردي اکنون من را حلال کن اگر از تو نافرماني کرده ام من را ببخش، من را ببخش چون نتوانستم آن طور که بايد و شايد حق فرزندي را بر تو تمام کنم درود خداوند بر تو باد بدان که فرزندت را براي خداوند داده اي پدرم چون مي دانم که تو يک مسلمان واقعي هستي و هميشه به ياد خداوند هستي دلم مي خواهد به اتفاق مادرم روزي که جنازه من را برايتان آوردند روي صورتم را برداري و آنگاه دستهايت را به سوي آسمان بلند کني و بگويي خداوندا اين هديه ناقابل را از من قبول کن وقتي که مي بخشد تو اين جمله را بگويي روح من از شادي پر مي زند و به من آرامش مي بخشد و اما برادرم عزيزم محبت ها و دلسوزي هاي شما را هرگز فراموش نمي کنم و از محبت هاي شما متشکرم به خاطر خدا سعي کنيد کسي نتواند بين شماها جدايي و اختلافي بيندازد و هميشه يار و غم خوار يکديگر باشيد و تا آنجايي که رمق در بدن داريد فرمان برداري از پدر و مادرم را انجام بدهيد و اما برادرم حجت، بعد از شهادت من تو وظيفه بيشتري داري تو وظيفه داري با آگاهي هايت نسبت به شهادت و شهيد پدر و مادرم را دلداري بدهي و آنها را روشن کني و از اين که اجازه رفتن به جبهه را به من دادي خيلي متشکرم و از خداوند پاداش اين کارت را خواستارم و در پايان از برادرانم خواستارم که مانند هميشه رهرو راه امام خميني باشيد و او را دعا کنيد.و همچنين از برادرانم خواهش مي کنم تا آخرين حد ممکن به پدر و مادرم مهرباني کنيد و آنها را تنها نگذاريد و آنها را با خود به شهر ببريد تا اين چند صباح عمرشان آسوده و راحت باشند.(فراموش نشود) و همچنين سلام من بر کليه برادرهايم که آنها را مانند خواهرانم دوست مي دارم و براي آنها واجب است که هرچه مي توانند در مورد پدر و مادرم دريغ نکنند و هر چه به من لطف داشته اند از اين به بعد اين لطف را به پدر و مادرم بکنند. در آخر سلام من را به تمام اقوام و از آنها برايم حلاليت بخواهيد.من را در ايزدخواست در گلستان شهدا پهلوي ديگر شهدا خاک کنيد و از خواندن دعاهايي همچون دعاي کميل و قرآن بر سر مزارم دريغ نکنيد . همگي شما را به خداوند مي سپارم.خداحافظ ـ حميد ايزدپناهي
خدايا،خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار







منبع: مرکز اسناد ایثارگران

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده