زندگي نامه شهيد حجه الاسلام والمسلمين شيخ احمد فقيهي/شهادت 17مرداد ماه
بسم الله الرحمن الرحيم
زندگي نامه شهيد بزرگوار حجه الاسلام والمسلمين شيخ احمد فقيهي:
در1310/12/19در شهر کوچک اصطهبانات بدنيا آمد.. مرحوم فقيهي در دامان خانواده اي مذهبي و معتقد شروع به رشد و پرورش کرد. پدرش مرحوم ملا حسين کاسبي جزء بود که مقدار مختصري درس عربي خوانده و با قرآن و دعا آشنا بود...
دوران نوجواني چند سالي نيز در مغازه خياطي به عنوان شاگرد مشغول بکار بود. و ارشاد تبليغ را نيز با مختصر اطلاعاتي که از مکتب خانه و مدارس بدست آورده بود شروع کرد .
فعاليت اجتماعي ، بخصوص تبليغ در سنين نوجواني در مناطق کوچک و در برابر افراد کاري بسيار سخت و مخالف برانگيز بود. اين فعالیتها در آن سنين نشان دهنده روح پر تلاش و فعال و جرات ايشان بوده است .
تحصيلات علوم ديني را در استهبان شروع و در شهرهاي شيراز و قم و نجف ادامه داد.
درس عربي را در دوران نوجوانی نزد حجت الاسلام و المسلمين مرحوم حاج محمد صادق پيشوا آموخت و بنا به گفته افرادي که با او همدرس بوده اند جديت و نشاط بسياري از خود نشان مي داده است. از اين سال به بعد ابتداي دوران طلبگي مرحوم فقيهي و هجرت ايشان به شيراز جهت تحصيل است.
شهيد فقيهي ظاهرا تحت راهنمائي و کمک مرحوم حاج شيخ نصر اله ساجدي که از علماي بزرگ و مجهول القدر اين شهر بود ، با ايشان نسبت خوبي داشت، به شيراز تشريف برد و در مدرسه آقا با با خان مشغول ادامه دروس مقدماتي شد.
ايشان در شيراز در خدمت مرحوم آقاي شيخ علي موحد و مرحوم ساجدي و نيز از حضرت حجه الاسلام آقاي صمدي که از دوستان و رفقاي دوران تحصيل ايشان بوده استفاده نمودند. پس از اتمام دروس مقدماتي جهت تکميل آن به قم رفتند.
بعد از چند سال براي ادامه تحصيل به نجف عزیمت کردند، هزينه سفر را از فروش کتابهايش تهيه کرد و به همراه يکي از دوستانش به آنجا تشريف بردند و در جوار تربت پاک حضرت امير المومنين عليه السلام به تکميل دروس سطح در نزد اساتيد فن پرداختند.
.ايشان در نجف و قم علاوه بر تحصيل به خود سازي و کسب فضايل اخلاقي اهميت مي دادند .
چنانچه دوستان و آشنايان دوران تحصيل ايشان مي گويند مرحوم فقيهي اهل عبادت و راز و نياز و نماز شب بود به زيارات اهميت مي داد و براي زيارت مرقد مطهر حضرت سيدالشهداء عليه السلام از نجف پياده به کربلا مي رفت.
زندگي مرحوم فقيهي در اين مدت معمولا با ماهي 15 تومان روزي 5 ريال و کمک مختصري که از پدرشان مي رسيد تامين مي شد ، اين کمکها استمرار نداشت و بر طبق گفته دوستان و آشنايان ، زندگی شهيد بزرگوار توام با سختي و شفقت و قناعت بوده. ایشان در نجف به تحصيل خود تا اتمام دوره سطح و شروع درس خارج ادامه داد و از محضر اساتيدي چون آيه الله سيد اسداله مدني استفاده نموده و چند ماهي نيز از درس خارج فقه حضرت آيه العظمي خوئي استفاده کرد و سپس بعد از پنج سال تحصيل در نجف به وطن بازگشت . البته ايشان در اين بازگشت قصد ترک تحصيل نداشتند ولي مشکلات بعدي زندگي و مسائل اقتصادي و علاوه بر اين رواج کارهاي تبليغي به وي اجازه مراجعت و ادامه تحصيل را نداد.
اولين فعاليت منسجم مرحوم فقيهي که در نوع خود براي مردم شهر کاملا جديد بود، جلسه ی دعا بود. جلسه ای که در سال هاي ابتدا در منازل و سپس در مساجد بطور سيار تشکيل مي شد. مسلما مرحوم فقيهي اين مجلس را آگاهانه و براي اهدافي که تنها دعاي ساده نبود تشکيل داد. دعا و نيايش با پروردگار يکي از سنگرهاي بسيار قوي براي شيعه در طول تاريخ بوده است.
يکي ديگر از فعاليتهاي مهم مرحوم فقيهي کمک در تشکيل و همچنين اداره جلسه جوانان در شب هاي شنبه بود. اين جلسه در ابتدا بصورت قرائت قرآن در منزل خودشان و با توسعه آن بصورت جلسه اي بسيار پر بارو سازنده در آمد. در ادامه جلسات در منازل اشخاص و افراد خير انديش برگزار مي شدو این جلسه در حد ظرفيت و توانائي شهر ما بسيار مفيد و سودمند و بر آورنده نيازهاي فکري جوانان بود.
مرحوم فقيهي با صبر و حوصله اي کم نظير اين جلسه را تا آخر اداره مي کرد و خود را ملزم مي ديد که بطور منظم در جلسات شرکت کند.
. از زمان ظهور نهضت در مرحله جديد و شروع آن در سال 56 در قم تا اربعين شهداي يزد، احساس ناراحتي و شرمندگي، از عدم اجراي وظايف انقلابي - ديني در بسياري از افراد به خصوص جوانها کاملاً هويدا و آشکار بود نخستين اعتراض علني و ظاهري مردم به مناسبت اربعين شهداي يزد در مسجد جامع برقرار شد.
در اينجا هم مرحوم شهيد فقيهي پيشگام و رهبر بود از قبل جلساتي به منظور هماهنگي و جمع آوري نيروها با ديگر روحانيون داشت و در جواب سفارش شهرباني که آيا سخنراني خواهي کرد فرموده بود:من از مردم هستم و اگر از من بخواهند صحبت خواهم کرد...
ايشان در مواقع مختلف و بخصوص انتخابات گوناگون و سرنوشت ساز در رفراندوم جمهوري اسلامي و قانون اساسي و مجلس خبرگان و غيره با سخنراني مردم را راهنمائي و ارشاد مي کردند.
ايشان مسوليت قضاوت را در دادگاه انقلاب در تاريخ 11/10/1358پذيرفت و شروع به کار کرد.و چون از ياد گرفتن عار نداشت دیری نپاییدکه به کارها مسلط شد و بر امور اداري آگاهي حاصل نمود
ايشان به قضاوت شهرهاي استهبانات يزد فسا داراب منصوب شده بودند و با وجود کثرت کارها و پرونده ها و خستگي روزانه در عين حال هميشه عادت داشت تا نيمه هاي شب پرونده ها را به دقت مطالعه کرده و خلاصه برداري نمايد .و صبح با اطلاعات کامل و تسلط کافي بر محتويات آن به محل کار مي رفت بخاطر احتياط زياد و مطالعه جدي همه موارد ظاهرا هيچ يک از احکام صادره از ناحيه ايشان توسط مقامات مسئول لغو نشده و همگي تائيد می گرديد.
صبح روز هفدهم مرداد ماه 1360و حاج فقيهي خود را براي پذيرش اخرين وبزرگترين نعمت الهي دردنيا اماده ميکرد اماده شد تا اخرين دعوت حق را در دنياي تکليف لبيک گويد وان دعوت به شهادت بودو توسط منافقین کور دل به ارزویش رسید
..يادش گرامي و راهش پر رهرو باد.