اي طبيب دلها بر اين بيمار و بيچاره رحم آور
سهشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۵ ساعت ۱۵:۲۱
خدايا عاجزانه از تو مي خواهم . تو مي داني که چقدر از غير تو و از خود نا اميدم . پس تو خود کمکي کن که چشم اميدم به توست .
چکیده ای از زندگی نامه:
شهيد محمدحسين شرف زاده به تاريخ 1343/1/24 در لار فارس متولدشد. وي تحصيلات خود را در رشته معارف اسلامي تا مقطع كارشناسي ارشد ادامه داد و در تاريخ 1365/10/4در پاسگاه زيد به شهادت رسيد.
شهيد محمدحسين شرف زاده به تاريخ 1343/1/24 در لار فارس متولدشد. وي تحصيلات خود را در رشته معارف اسلامي تا مقطع كارشناسي ارشد ادامه داد و در تاريخ 1365/10/4در پاسگاه زيد به شهادت رسيد.
مناجات شهید محمد حسین شرف زاده:
بنام تو اي پروردگار عالم در لحظاتي از زندگي غمي عجيب بر قلب خود حس مي کنم که وجودم را به آتش مي کشد اين غم از کجا ريشه مي گيرد و سرچشمه اش چيست ؟ درست نمي دانم اما در نزد تو اي پروردگار شرمنده ام که بگويم اين حزن تنها اندوه دوري از تو و غمي بر کثرت گناهان باشد .
آري . ...
در اين لحظات، خود را پوچ مي يابم و ضعف خود را حس مي کنم و رو به سوي تو مي آورم ، اما پروردگارا اين تنها از آن رو نيست که عظمت تو و کوچکي خود را
درک کرده باشم بلکه بيشتر از آن است که خود را بيهوده و تنها ميابم و واي بر من که در اين حال پند نگيرم، ولي نبرم که تنها دستگيره ي هميشگي و تنها پناهگاه حقيقي رحمت و بزرگي توست . چه بسا که خود براي آزمايشي يا تربيت من خود اينگونه مرا در چنين حالتي قرار مي دهي اما اگر چنين است از تو مي خواهم که خود نيز قدرت پند گيري و معرفت به خودت را، نصيبم کن که من جز آنچه تو به من داده اي و مي دهي چيزي ندارم . اين را مي دانم گر چه ايمانم به آن کامل نيست .
خداوندا پس بار ديگر از تو عاجزانه مي خواهم که به هر قيمت که لازم باشد قلبم را به سوي خودت منقطع کن و مرا از جز خودت رها ساز . آنگونه بنده ات را قرار ده که جز تو چيزي را با ارزش و موجود نداند . آنگاه است که مي تواند وظيفه ي بندگي را بجا آور . من خود نيروي رسيدن به آن را ندارم و تو خود مي داني ، پس رحم نما و رحم نما و رحم نما که هيچ توشه اي ندارم .
دستم خالي و روحم پژمرده است . حالم خراب و قلبم مريض است . اي طبيب دلها بر اين بيمار و بيچاره رحم آور . خدايا عاجزانه از تو مي خواهم . تو مي داني که چقدر از غير تو و از خود نا اميدم . پس تو خود کمکي کن که چشم اميدم به توست . 30/8/1365 .
مناجات 2 :
بنام خدا
نمي دانم کجايي و چگونه اي . همين قدر مي دانم که مولاي من و خالق من هستي ، اما افسوس که در بندگي و عبوديت ضعيف و بيچاره هستم . از تو بسيار غفلت کرده و بارها از فرمانت سرپيچيده ام اما تو باز مرا شامل رحمت خود کرده همچون پدري مهربان ، بلکه با رأفتي به مراتب بيشتر ، مرا حمايت کرده و نعمتت را بر من افزون کرده اي ، پس چه کنم اي پروردگار و چه سان غفلت خود را که زمينه ساز عصيان است نابود سازم ،
آيا جز اين است که آن هم تنها با رحمت تو ميسر مي گردد . پس جز طلب از تو راهي ندارم .
خداوندا به قلب سياه من نگاه نکن که بيش از اين از اين گنهکار انتظار نمي رود بلکه به رحمت بيکرانت بنگر که نعمت را و شکر آن را هر دو به بنده اش عطا مي کند . خداوندا به زيادي گناه من و کمي طاعتم منگر و لطف بي پايان خود را بنگر . از من رو سيه کاري بجز گناه ساخته نيست و از تو اي پروردگار جز رحمت و لطف بعيد است سال ها سرگردان و حيران در اين دنياي خاکي از تو نعمت ديدم و از خودم غفلت پس اينک جز آنچه سابقاً بدان معروف بودي از تو انتظار مي رود . مي داني که طاقت عذاب تو و دوري از رحمتت را ندارم .
آگاهي که در وحشت تنهايي جز عذاب دائم احساسي نخواهم داشت . ببخش اي خداوند بنده ات را . 18/9/1365 . والسلام .
منبع:مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما