خاطره ای از شهید شریف نصیری؛ لبخند آخر
پنجشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۶ ساعت ۰۲:۱۱
شریف را دیدم و به سراغش رفتم . نگاهم در چهره اش ماند. نوری در چهره اش متبلور شده بود. به او نزدیک شدم ...
نوید شاهد فارس: شهید شریف نصیری در بیست و هفتم شهریور ماه سال 1336 در روستای کامفیروز مرودشت دیده به جهان گشود.
با پیروزی انقلاب و آغاز جنگ تحمیلی به لباس سپاه در آمد و به خدمت گذاری پرداخت. در سال 60 ازدواج کرد و پس از چندی جهت دفاع از کشور به جبهه رفت.
سرانجام شهید شریف نصیری در بیست و یکم بهمن ماه 1364 در عمليات والفجر 8 به درجه رفيع شهادت نائل آمد . روحش شاد .
(خاطره ای از شهید شریف نصیری )
چند ساعتی از شروع عملیات والفجر8 نگذشته بود.شریف را دیدم و به سراغش رفتم . نگاهم در چهره اش ماند. چهره اش خیلی فرق کرده بود . نوری در چهره اش متبلور شده بود به او نزدیک شدم .
ناگهان در ذهنم فکر شهادتش خطور کرد. او را در آغوش گرفتم و صورتش را بوسیدم و گفتم :
- شریف قول می دهی در آخرت شفیعم بشوی؟
تبسمی بر روی لبانش نشست و گفت:
- دیگه سر به سرمان نذار
چند قدمی از من دورتر شد . حس شهادتی که در دلم افتاده بود آرام و قرار را از من ربوده بود. دوباره به سمتش دویدم و گفتم:
- تا قول شفاعت رو ندی نمی ذارم حرکت کنی
با یک حالت عجیبی گفت:
باشد... اگر شهید شدم...
تا کلمه باشد را از او شنیدم قرآن کوچکی را که در جیب داشتم را بیرون آوردم . و گفتم:
- شریف به قرآن قسم بخور
اشک امان شریف را نداد از چشمانش فرو ریخت و روی گونه هایش جاری شد. قرآن را بوسید و دستانش را روی قرآن گذاشت و گفت:
- قول می دهم.
دوباره او را بوسیدم . و چند قدمی که از او دور شدم . خمپاره ای پیکر زیبایش را به خون نشاند و او هم به دیدار مولایش شتافت.
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی ، مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما