نامه ای به پدرم / آرزویم جهاد در راه اسلام است
دوشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۰۲
پدرجان آن روزي که با شما خداحافظي کردم اشک در چشمان شما حلقه زده بود دوست داشتم که در آن موقع خوشحال باشيد و افتخار بکني و من مي دانم که آن گريه شما خوشحالي بود.
( نامه ای به پدرم )
بسم الله الرحمن الرحيم
حضور مبارک پدر گرامي جليل حضوري:سلام گرم خود را که حاوی درود هاي بي پايان هست به آن پدر گرامي باشد بپذيرد.
اميدوارم که حال مبارکتان خوب باشد حال من خواهيد الحمدالله سلامت هستم و اميدوارم که شما هيچ گونه ملالي نداشته باشيد .
پدرجان من از آن روزي که از شما جدا شدم و به سوي جهاد در راه دين اسلام عزيز وارد اهواز شدم و الان که نامه مي نويسم در اهواز هستم و فردا19/4/60مي باشد و به ياري خدا به سوسنگرد مي رويم .
پدرجان آن روزي که با شما خداحافظي کردم اشک در چشمان شما حلقه زده بود دوست داشتم که در آن موقع خوشحال باشيد و افتخار بکني و من مي دانم که آن گريه شما خوشحالي بود. پدرجان در اين جا که واقعا ميدان نبرد و عشق به الله مي باشد دوست دارم که ناراحت نباشيد و مادرم بگو غصه به خودت راه مده و خوشحال باشيد و اصلا به فکر من نباشيد که ناراحت شويد. من هم مثال بقيه آرزوي جهاد در راه اسلام داشتم و من هم به آن آرزويم رسيدم که بتوانم خدمتي براي اسلام بکنم .
و اما اي برادر عزيز تنها خواهشي که از شما دارم ان است که اول به اسلام بينديشي و رفتارهاي اسلامي داشته باشي و از تو مي خواهم که آن جا در کارها به پدر کمک کني .
والسلام
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما