اين سفر ، آخرين سفر من است / وصیت نامه شهيد حاتم اسفندياری
دوشنبه, ۱۷ مهر ۱۳۹۶ ساعت ۱۳:۰۰
شهادت را خيلى دوست دارم و بيش از هرچيز مىخواهم قبل از شهيد شدنم امامم را ببينم.
نوید شاهد فارس : شهيد حاتم اسفندياری بيات در چهارم مرداد ماه 1340 در شيراز ديده به جهان گشود . تحصيلاتش را در شيراز تا مقطع دیپلم گذراند.
پس از آغاز جنگ از طریق ارتش به جبهه اعزام شد و سرانجام در نوزدهم مهر ماه 1360 به شهادت رسید.
( متن وصیت نامه )
بسم الله الرحمن الرحيم
«الَّذِينَ آَمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ
بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ
وَأُولَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ * يُبَشِّرُهُمْ رَبُّهُمْ بِرَحْمَةٍ
مِنْهُ وَرِضْوَانٍ وَجَنَّاتٍ لَهُمْ فِيهَا نَعِيمٌ مُقِيمٌ * خَالِدِينَ
فِيهَا أَبَداً إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ ».(توبه 20-22)خدايا از تو مىخواهم كه همه را به راه راست هدايت كرده و ما از منحرفين راه تو نباشيم.
خدايا خيلى دوست دارم كه سرباز امام زمان باشم و بتوانم او را ببينم. اما نمىدانم از اين جنگ جان سالم به در خواهم برد و يا نه. ولى آرزوى ديدارتان را زياد دارم. دوست دارم كه در آزاد كردن بيتالمقدس شركت كنم و اين جهانخوران را كه چندين سال است كه خون ما را مكيده و خون تمام مستضعفين را، آنان را به سزاى اين بىدينيشان و ظلمهايشان برسانيم. البته با يارى تو و به رهبرى امام خمينى و ظهور حجت برحقت امام زمان(عج)
و شهادت را خيلى دوست دارم و بيش از هرچيز مىخواهم قبل از شهيد شدنم امامم را ببينم و وصيتنامهام را با نام تو شروع كردهام. زيرا تويى ميراننده و تويى زندهكننده (يحيى و يميت) و همهچيز نابودشدنى است، بجز ذات مقدست. بنابراين در هر قدمى كه برمىداريم تنها تويى يارى كننده و نصرتدهنده.
پدر و مادر عزيزم مىدانم كه سالها رنج كشيدهايد حالى از جوانى كه حاصل عمرتان است ثمره ببينيد ولى روزىدهنده خدا است و ما تماما از خداييم و به سوى او خواهيم رفت «إنا لله و إنا إليه راجعون» (بقره 156)و «إلى الله تصير الأمور» (شورا 53) همگى ما روزى از اين جهان خواهيم رخت بربست و به سوى الله و مىدانم كه شهادتم برايتان سخت است اما راهى است كه خودم انتخاب كردهام و آگاهانه در اين راه قدم گذاردهام و خواهم جنگيد تا روزى كه موعوديتش پيش اوست (خدا) و اين سفر كه من آمدهام كمى به دلم آگاه شده كه آخرين سفر من باشد و امكان دارد كه من شهيد گردم.
ولى در شهادتم بىتابى نكنيد. مادر عزيزم از تو ميخواهم كه خيلى صبور باشى. خودم مىدانم و سالهاست كه درك كردهام كه چقدر زحمت مىكشى و بيشتر از هركسى كه فكرش را مىكنم تنها تو هستى زحمتكش ولى اجرت با خداى كريم. ان شاءالله در جهان آخرت با رويى سفيد با حضرتزهرا(س) و حضرت زينب(س) روبرو خواهى شد. و با سربلندى و افتخار و داراى عذرى موجه از اينكه فرزندش حسين را تنها نگذاردهاى. و ندايى كه 1300 سال پيش از حلقوم حسينش بيرون آمد كه هل من ناصر ينصرنى آيا كسى هست كه مرا يارى دهد لبيك گفته و حالا من فرزندت، فرزندى كه خون دل خوردهى تا مرا به اين رشادت به بار آوردهاى، جوانى كه مىدانم چه آرزوها در سرداريد، تمام مادران. ولى بدانيد بيش از هرچيز الله مهمتر از هركس است.
من نمىتوانم آرام بگيرم و راحت باشم. ما تمام جوانان ايران بايد مردانه بجنگیم و در درجه اول ايمان داشته باشيم زيرا اگر ايمان نداشته باشيم كارمان تمام خواهد بود. ايمان فقط به الله و سلاحمان همان سلاح سالهاى اول انقلاب(الله اكبر). بنابراين مادرم بىتابى نكن و اين را بدان اگر شهيد گردم با سربلندى هرچه بيشتر به كارهايت ادامه بده و بدان كه از بهترين مادرانى هستى كه شهيد ميدهى.
و برادران عزيزم همه شما را دوست دارم و مىخواهم كه به راهم ادامه دهيد. تا من در آن جهان به وجود شما پيش خداوند خودم افتخار كنم و زمانى خوشحالم كه شما هم روزى مانند ما جوانى شجاع و با ايمان باشيد و به سوى او برويد. البته شجاع و با ايمان.
جوانانى را مىگويم كه آنها را در جبهه ديدهام كه چقدر شجاع و با ايمان هستند. (البته در كل ميگويم نه خودم را) و امكان دارد كه جنگ طولانى و ادامه داشته باشد. شما ناراحت نشويد و نيز نااميد نگرديد و اين را بدانيد هرچه بيشتر طول بكشد پيروزى ما بيشتر است. خودتان بهتر از من مىدانيد.
از شما برادر بزرگوار و ارجمند خواهش دارم كه خالصانه به سوى پروردگارتان بشتابيد و نمازت و خدايت را هرگز فراموش نكن. برادرم به تو افتخار مىكنم. پس به من بعد از شهادت بيشتر افتخار كن.
خواهرم زينب(س) را به خاطر داشته باش.
و تو اى خواهر، خواهر عزيزم از تو خيلى توقع دارم كه زينب زمانمان باشى، كه من نظارهگر آن باشم و مىدانم برايت سخت و گران است از دست دادن من. زينب را بخاطر بياور. او هم بهترين عزيزش را تقديم خدايش كرد. با تربيت كردن بچهها مىتوانى زينبها و حسين ها سازى. بنابراين بيشتر سعى كن و مىخواهم با بينشى كه از شهادت دارى پدر و مادرمان را كمك روحى بنمايى. زيرا اين بىهمهچيزها پنجاه سال در گوش پدرها و مادرهايمان خواندهاند كه مردن يعنى هيچ و پوچ شدن.
و اما اى دوستان و اى آشنايان و اى ياران دوران تحصيلم. مىدانيد از شما فقط يك چيز را مىخواهم و آن اينكه هميشه در راه الله و ادامهدهندههاى راه شهيدانمان باشيد.
و خلاصه برايتان بگويم اگر شما دست روى دست بگذاريد و يا اينكه در سينماها باشيد و يا اينكه دلبسته به ظواهر پوچ و بىارزش دنيوى گرديد و يا اينكه بىهدف باشيد و يا درخانههايتان پنهان گرديد، جواب خدا را چه خواهيد داد؟.
و اى عزيزان از شما مىخواهم كه بپاخيزيد و اسلام را در همه جا نه فقط در يك مكان بلكه در سراسر جهان انتشار دهيد.
به اميد و آرزوى شهادت.
والسلام- صلوات
به اميد پيروزى حق بر باطل- نصر من الله و فتح قريب(صف 13)
والسلام- صلوات
به اميد پيروزى حق بر باطل- نصر من الله و فتح قريب(صف 13)
- 4/5/60 حاتم اسفنديارى بيات
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما