خطبه عقدم در آسمان جاری شد
دوشنبه, ۰۱ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۶:۴۰
پدر جان كه اميد شب دامادى مرا داشتى اميد و آرزويت جامه عمل به خود پوشاند، ولى نوع دگر بود...
نوید شاهد فارس : شهيد علی محمدی
در یکم آذر 1337 در خانواده ای مذهبي در شيراز محله مهدي آباد ديده به
جهان گشود . تحصیلات ابتدایی خود را گذراند و پس از آن به همراه برادرش به
کمک پدر در انجام کار کشاورزي رفت و ترک تحصيل نمود .
متن وصیت نامه
«خطبه عقدم در آسمان جاری شد»
«خطبه عقدم در آسمان جاری شد»
فَمَن كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَ لَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا (110)
آن كسيكه اميد به ملاقات پروردگارخويش دارد پس كارها و عملهاى شايسته بايد نمايد و هيچ شركى را در ستايش پروردگارش نخواند.
(مرگ عادت ماست و شهادت كرامت ما)
حضرت زين العابدين (ع)
حضرت زين العابدين (ع)
درود بر رهبر بزرگ اسلام و سلام بر شهيدان زنده جاويد و درود و سلام بر رهبرمان حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه الشريف انسان بايد يك سير تكاملى را در زندگى خود بپيمايد تا آن زمانی كه به تكامل رسيد ديگر اين كره خاکى نمى تواند جوابگوى غرايض و فطرت انسانى او باشد بلكه بايد مانند فرشته زيبا پرواز كند به سوى او ،پرواز بعد به سوى معراج و به سوى عرفان و به مكانى بايد اوج بگيرد كه در آن مكان آرامش روح داشته باشد و من آرامش روح نمى توانم پيدا نمايم. مگر اينكه به نزد معشوق و محبوب خويش روم و به سوى او روانه گردم كه زندگى و وجود متعلق به اوست .
خانواده عزيز و گراميم: هميشه آرزوى شهادت در وجودم لبريز بود و هيچ موقع نمى توانستم احساسات و انگيزه واقعى خودم را بيان كنم ولى دوست داشتم همچون حسين (ع) در پيكار باشم و مانند او بجنگم و مانند او كشته شوم و حال كه اين وصيت نامه را مى خوانيد روحم شاد است از اينكه به آرزوى ديرينه خودم رسيدم از اينكه نزد معبود و معشوقم مى باشم و از او رزق و روزى مى گيرم .
مادر جان عزيزم درسوگ من شادى نما . هيچگونه يأس و نااميدى به خود راه مده كه دشمنان اسلام خرسند گردند بلكه مانند شيرزنى از تبار فاطمه زهرا (س ) استقامت و شكيبايى و صبر از خود نشان بده و اگر براى من گريه مى كنيد فقط به خاطر اسلام باشد و تو نيز پدر جان كه اميد شب دامادى مرا داشتى اميد و آرزويت جامه عمل به خود پوشاند، ولى نوع دگر بود ، شب عروسى من، عقدم خوانده شد و خطبه عقدم را خدا تلاوت مى كرد و آن زمان كه درخاك و خون غلطان بودم زيباترين وبهترين لحظه عروسى من بود .
آرى اى پدر، من عروسى كردم وبه معشوق خودم رسيدم پدرجان همچون حسين صابر و جنگجو باش وهرزمان كه ياد من مى افتى به ياد كربلا ى حسين نيز باش .
اما برادرانم: دوست دارم كه راه سرخ مرا ادامه دهيد و مانند حسين به كار زار رويد و مانند او بجنگيد و بمانند او كشته شويد و كلمه اى ازشجاعت و شهامت فراگيريد.
و خواهر عزيزم تو نيز بسان زينب باش و به خود مباهات و افتخار كن كه برادرت در راه الله و اسلام شهيد گشت .
مرغ باغ ملكوتم نيم ازعالم خاك دوسه روزى قفسى ساخته اند ازبدنم
والسلام
على محمدى
على محمدى
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما