وصیت نامه شهيد سيد محمد جعفر قرشي؛
خدايا من از روشني روز فرار مي کنم و به سياهي شب پناه آورده ام با اين اميد که در پناه تو باشم و با تو درد و دل کنم ، مرا از تاريکي شب چه باک و ترس که سياهي را در درون سينه ام دارم و در تاريکي مي نشينم که در تاريکي قلبم را روشنائي و نور دهي .
ما مي رويم تا ديوهاي شياطني را به زمين زنیم


نوید شاهد فارس:
شهيد سيد محمد جعفر قرشي در 28 شهریور ماه 1350 در نی ریز دیده به جهان گشود . تحصیلات خود را تا دوم متوسطه در رشته برق گذراند و سپس در 16 سالگی به جبهه رفت و سرانجام در سیزدهم دی ماه 1366 به شهادت رسید. روحش شاد.

( متن وصیت نامه نوجوان 16 ساله )

" ان اشتري من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه
 اشهد ان لا اله الا اله و اشهد ان محمدا رسول اله و اشهد ان علي ولي اله "
با سلام بر محمد صل اله و علي ولي اله و با درود بر حسين ثاراله و مهدي بقيه اله و خميني روح اله .

اي آسمان خون گريه کن که شاهد مظلوميت شهداي هميشه مظلوم اسلام بوده اي

 اي زمين ناله کن چرا که شاهد به خون غلطيدن قامتهاي برافراشته شهدا بوده اي و خون آنها جاي جاي تو را تطهير کرده است .
اي اسلام افتخار کن که فرزنداني چون مطهري و بهشتي و در رأس همچون حسين (عليه السلام) داشته اي و اي اسلام آگاه باش که اگر ما را صدها بار بکشند و دوباره زنده کنند از قطره قطره خونمان اين ندا به گوش خواهد رسيد .نداي "هل من ناصر ينصرني" حسين (لبيک يا خميني)

چند کلمه اي به عنوان وصيت مي نويسم ،
مي نويسم که ما به سرزمين شهادت مي رويم ، ما به دشتهاي سبز شهادت مي رويم ،
ما به باغهاي پر گل ايثار مي رويم ، ما به انبوه کارزار مي رويم ، به کوههاي بلند انسانيت ،
ما به کشتزارهاي تقوي مي رويم ، ما به خانه خورشيد مي رويم ، به سرخي شفق مي رويم ،
ما از چشمه وحدت نوشيده ايم و به برج عدالت و به قله توحيد مي رويم ،
ما به نبرد با اهريمن مي رويم ، ما به پيکار شب مي رويم ، به رزم با تباهي مي رويم ،
ما مي رويم تا با رفتن خود ديوهاي شياطني را به زمين زده و به ديدار دوست بشتابيم .
خدايا من از روشني روز فرار مي کنم و به سياهي شب پناه آورده ام با اين اميد که در پناه تو باشم و با تو درد و دل کنم ، مرا از تاريکي شب چه باک و ترس که سياهي را در درون سينه ام دارم و در تاريکي مي نشينم که در تاريکي قلبم را روشنائي و نور دهي .

خدايا دوست دارم که وقتي نگاهم مي کنند و با من گرم مي گيرند و ميل با من بودن را دارند احساس غرور و خود پسندي و بزرگي و خوب بودن و برتري نکنم و در عوض بترسم و شرم کنم از آن وقتي که در پيش همين دوستان پرده را بالا بزني و مرا پيش چشم پاکشان افشا کني و من آن وقت از خجالت بگويم " يا ليتني کنت ترابا " اي کاش من از گروه تراب بودم .

خداي به من لياقت خوب بودن دادي و اين طور بين دوستانم نشانم دادي پس لياقت حقير شمردن خود را در مقابل آن بزرگان بده تا گمراه نشوم .
خدايا : تو با بندگان خود نسيه معامله مي کني و مي گوئي اي بنده تو عبادت کن پاداشش نزد من است و در قيامت اما شيطان هميشه نقد معامله کرده و به بندگانت مي گويد گناه کن و در عين حال مزه اش را به تو مي چشانم پس خدايا براي اخلاص از اين هوس ها تو مزه عبادتت را به ما بچشان که بالاترين و شيرين ترين مزه هاست

و اما شما اي پاسداران عزيز بدانيد
که مسئوليتي بس سنگين بر دوش داريد و هر روز بر سنگيني آن افزوده مي شود آگاه باشيد که لباسي که بر تن داريد از خون مقدس شهدا فراهم شده پس حرمت آن را حفظ کنيد و اجازه ندهيد هر کسي به آن لباس ملبس شود.

و شما اي برادران پايگاه مقاومت مسجد جامع مهدي عجل اله و برادران بسيجي آگاه باشيد که اجر شما بسيار است. اگر با يک سري موانع برخورد کرديد خود را کنار نکشيد و با کساني که در برابر شما مي ايستند روبرو شده آنها را همانند موم نرم کرده و از سر راه برداريد .

و در آخر پدر و مادرم مرا حلال کنيد و ببخشيد و از اينکه نتوانستم ذره اي از زحماتي را که برايم کشيده ايد جبران کنم و در شهادتم نمي گويم که گريه نکنيد ، گريه کنيد ولي گريه شما طوري نباشدکه منافقين سوء استفاده کنند و همچنين به شما تبريک مي گويم در ادا امانتتان به صاحب آن و برادرانم را سفارش مي کنم به نظم در کارها و تقوي از تمام دوستان و آشنايان و اقوام حلاليت مي طلبم .
.والسلام .
خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار
حقير سيد محمد جعفر قرشي
 29/9/66 

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده