اگر امام حسين شهيد گشت ، اگر علي اکبر شهيد شد و اگر طفل سه ساله ي حسين (ع) در خرابه جان سپرد به چه خاطر بود ؟ همه ي اين ها به خاطر اسلام و به اهتزاز در آمدن پرچم خونين لااله الاالله بود.
شهادت راهي است که جز سعادت شخص در آن نيست / وصیت نامه شهید ابوالقاسم بارورز

نوید شاهد فارس: شهید ابوالقاسم بارورز در دوم اسفند 1345 در جهرم دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا مقطع دوم راهنمایی گذارند . با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و سرانجام در پانزدهم فروردین 1363 به فیض شهادت نائل آمد.


(متن وصیت نامه)

بسم رب الشهدا
شهادت فخر اولياء است (امام خميني) .
خدايا از سر گناهاني که مرتکب شده ام در گذر
پروردگارا ! همه ي مسلمين را به راه راست و صراط مستقيم راهنمائي کن . بار معبودا تو يک لحظه ما را به خودمان وامگذار. بار الها ! توفيق شهادت را به همه عنايت فرما !

 هم اکنون که عازم به جبهه هستم لازم دانستم که وصيتي کنم تا اگر لطف خداوندي شامل حالم گشت و شهيد شدم به منزله ي ياداشت و يادبودي از من باقي بماند . شهادت راهي است که جز سعادت شخص در آن نيست . اگر امام حسين شهيد گشت ، اگر علي اکبر شهيد شد و اگر طفل سه ساله ي حسين (ع) در خرابه جان سپرد به چه خاطر بود ؟ همه ي اين ها به خاطر اسلام و به اهتزاز در آمدن پرچم خونين لااله الاالله بود.

 شهيد زنده است و هرگز نميرد

چرا که امام حسين بعد از 1400 سال هنوز نام عزيزش به خاطر مسلمين است جمله ي زيبايي از استاد شهيد مرتضي مطهري به يادم آمد که فرمود (شهادت تزريق خون است به پيکر اجتماع) اگر ما به جبهه نرويم اگر ما شهيد نشويم پس راه فاخري ها و شهيدان گلگون کفن را چه کسي بايد ادامه دهد چطورمي خواهيم به وصيت شهدا عمل کنيم .

 مي روم جبهه تا شکم صدام و صداميان را که پر از کينه و ظلم است در برابر ملت مسلم و ملت هاي ضعيفي هم چون ايران عزيز را بدرانم  تا صدايش را از حلقوم خفه کنم .

پدرم و مادرم ، برادرانم و خواهرانم
بدانيد که اين راه را خودم انتخاب کردم چون شهيد شدن بزرگترين آرزو در زندگيم بود . و تنها خواهشي که از شما دارم اين است که کمتر گريه کنيد و صبر کنيد زيرا خداوند مي فرمايد ( ان الله مع الصابرين ) خداوند با صبر کنندگان است . پدرم و مادر صبر را پيشه کنيد يار و ياور امام باشيد نماز جمعه ها را ترک نکنيد . هميشه از طرفداران امام و روحانيت باشيد.

 از پدر و مادر و برادران و خواهرانم مي خواهم که مرا ببخشند و يک وظيفه ي سنگين که بر دوش مادرم مي بينم اين است که دو خواهرم را به گونه اي تربيت کند که مورد رضايت خداوند و اولياء خدا باشد (زينب وار باشند) در آخر اگر لطف و مرحمت خداوندي شامل حالم گشت و شهيد شدم مرا در قبرستان نو و در کنار مزار پاک و مطهر حشمت اله فاخري خاک کنيد . از کساني که مرا مي شناسند بخواهيد که مرا حلال کنند از تمام قوم و خوشان حلال بودی مرا بطلبيد .
خدايا - خدايا - تا انقلاب مهدي خميني را نگه دار
 از عمر ما بکاه به عمر وي بيفزا
فرزندتان قاسم بارورز
مورخ 31/5/1361
والسلام و عليکم و رحمته اله و برکاته

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس

   

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده