تاملی بر زندگی نامه شهيد اسکندر رنجکش
يکشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۴۷
اسکندر یکی از مبارزان دوره شاهنشاهی در روستای خویش بود او چندين بار توسط مأمورين رژيم مورد تعقيب قرار گرفت، اما هر بار با زيرکی و هوشياری خاصی توانست خود را از چنگال آنها نجات دهد.
نوید شاهد فارس: شهيد اسکندر رنجکش شهيدي از تبار هابيليان زمين در سحرگاه روز سوم ديماه سال 1346 در روستاي کنار تخته از توابع شهرستان کازرون در خانواده ای محروم از نعمت هاي مادي دنيا اما محب اهل بيت عصمت و طهارت به دنیا آمد. زمان همچون سرعت برق مي گذشت و روزگار و زندگي روستائي در آن دوران چهره زشت خود را به تمام محرومين ايران اسلامي نشان مي داد و در اين بهبوحه اسکندر همچون ساير اطفال اين مرزبوم در خانواده پر جمعيت پدري به رشد طبيعي خود ادامه مي داد.
دوران طفوليت گذشت و اولين مرحله جدائی اسکندر از محيط گرم و صميمي خانواده شروع شد. پدر با هزار اميد و انتظار و مادر با قلبی مملو از شور و عشق او را مثل ساير فرزندان خانواده راهی دبستان کردند تا در محيط تعليم و تربيت آنچه را که لازم است فرا گيرد.
اسکندر هر روز آموخته های تازه مدرسه اش را برای مادر و پدرش نجوا می کرد.
دوران تحصيلات ابتدائی را با همه فشارهای ناشی از سختيها ادامه می داد و موفق به پايان تحصيلات ابتدائی گرديد. او موفق شد از دبستان فريدون کنارتخته مدرک پايان تحصيلات ابتدائی را بگيرد و خود را آماده ورود به آموزشگاه راهنمائی نمايد. در همين زمان بود که از نعمت پدر محروم گرديد و پدرش بديار باقی شتافت و اسکندر بيشتر در فشار واقع گرديد. اما برادران بزرگتر توانستند تا اندازه اي اين خلاء را برايش جبران نمايند تا او بتواند به ادامه تحصيل بپردازد او مجبور بود در کنار تحصيل به کار براي تأمين معاش خانواده به برادران و مادرش کمک نمايد تا بتوانند تنگناهای اقتصادی را آبرومندانه حل کنند به همين سبب تابستان ها و اوقات فراغت خود را بجای پرداختن به بازيهای خاص اين دوران و ارضای نيازهای سن نوجوانی به فعاليت اقتصادی می پرداخت.
چندين بار توسط مأمورين رژيم مورد تعقيب قرار گرفت، اما هر بار با زيرکی و هوشياری خاصی توانست خود را از چنگال آنها نجات دهد. او هم مثل ساير جوانان و نوجوانان اين کشور اسلامی قصد داشت تا با اطاعت از دستورات حضرت امام ،کاخ شاهنشاهی منحوس را ويران و نظام عدل اسلامی را در کشور عزيز ايران بر پا نمايد. در تظاهرات مردمی که بوسيله نيروهای مؤمن با انقلاب در مرکز بحث بر پا می گرديد با کمال شهامت و ايمان شرکت می کرد و حمايت خود را از رهبری حضرت امام و تنفر خويش را از غاصبان حاکيمت در ايران به دنيا اعلام می داشت.
به همين روال ادامه مي داد تا اينکه انقلاب شکوهمند مردم ايران با ياري پروردگار و تلاش امت مبارز به پيروزي نهائي رسيد. اين واقعه در روح جوان و تازه به دوران رسيده اسکندر اثري بسيار سازنده داشت. طوري که او را آماده پذيرش مسئوليتهاي انقلابي نمود.
به علت گرفتاريهای مادی زندگي ،شهيد از ادامه تحصيل منصرف گرديد و شروع به کار برای اداره خانواده اش کرد. او همچنان در کنار تلاش برای امرار معاش خانواده اش به مسائل انقلابی هم توجه داشت. چندين بار تصميم گرفت تا در جهاد سازندگی به خدمت در نقاط محروم روانه گردد که هر بار با پيش آمدن مشکلات خاص خانوادگی موفق نمی شد. با تشکيل بسيج سپاه همواره در صدد بود از طريق بسيج در خدمت رزمندگان اسلام به دفاع از دستاوردهای انقلاب اسلامی بپردازد بار آخر که تصميم او قطعی بود با پيش آمدن واقعه ای ناگوار در زندگی خانوادگی مسيرش عوض شد.
بالاخره تصميم گرفت پيش از فرا رسيدن موعد سربازی داوطلب به خدمت مقدس اعزام گردد. دوران آموزش سربازی را در پادگان سر آسياب کرمان سپری نمود و به علت علاقه وافری که به حضور در جبهه های نبرد حق عليه باطل داشت جزء اولين دسته ای از هم دوره های خود بود که روانه جنوب کشورمان شد و جمعی لشکر 93 زرهی به نبرد با کفار بعثي عراق پرداخت. در جبهه جنوب در منطقه کوشک باتفاق ساير برادران رزمنده شبانه روز در مقابل نامرديهای رژيم بعثي مقاومت جانانه مي کردند. در همين زمان بود که تحول عميقي در روحيه او حاصل شده بود.
به مادرش دائم سفارش مي کرد و مي گفت:
مادر ناراحت من نباش اگر در اين راه کشته شدم که شهيدم و به قرب الله می رسم و اگر مشيت پروردگار بر آن تعلق يافت که بمانم در راه خدا با کفار مبارزه مي کنم و در هر دو حال پيروزي از آن ماست.
سرانجام آنچه را که او لايق آن بود معبودش در حقش دريغ ننمود و به فوز عظيم شهادت نائل گرديد.
در شب شانزدهم اردیبهشت سال1363 در اثر اصابت گلوله خمپاره دشمن بعثي پيکر پاک و نازنين او متلاشي شد و روح پر تلاش و خداجويش به لقاء دوست شتافت.
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما