نگاهی به زندگی شهید فيض الله جوکار؛
شهید فيض الله جوکار در سال 1342 در آباده به دنیا آمد. در دوران ابتدایی به بیماری لاعلاجی مبتلا می شود که پزشکان از ادامه ی زندگی او نا امید می شوند ولی به فضل الهی و عنایت امام رضا (علیه االسلام) فیض الله شفا می یابد.
نوید شاهد فارس : «شهید فيض الله جوکار» در تاریخ ششم فروردین سال 1342 در آباده دیده به جهان گشود .
در ايام کودکی فردی صبور و خوشدل بود تا اينکه به سن شش سالگی رسيد و روانه مدرسه شد از همان اوايل با کتابهای دينی آشنايی فراوان داشت و توانسته بود خود را با اصول آن وفق دهد نماز را در همان ايام فرا گرفته بود و نماز خواندن و عبادت خدا را در هشت سالگی بجای آورد. دوران ابتدائی را به اتمام رساند و گام به مدرسه راهنمائی نهاد .

شفا یافته ی امام رضا

 در همان دوران بود که بيماری گريبانش را گرفته بود که احتمال مردن در آن خانه حتمی بود پدرش تمام هستيش را خرج کرد و تمام دکترها او را جواب کردند . تا اينکه روزی خودش درخواست کرد که مرا بخدمت امام رضا(ع) ببريد و پدرش او را به آستانه امام رضا برد و او را به مرقد مطهر بست پس از چند روز از جا برخواست و به پدر گفت :
 امام يک جام آب به من داد و فرمود که از جا بلند شوم من بلند شدم و فهميدم که امام مرا شفا بخشيده است. از آن پس از کسالت شبانه روزی رهايی پيدا کرد.



در جریانات انقلاب او در تظاهرات ضد امپرياليستی شرکت می کرد و در بسيج مستضعفين فعاليت داشت و در مسير راه مباحث و توجيحاتی را برای دوستان و آشنايان خود داشت در نمازهای جمعه شرکت می کرد . در مسجد محل دعای کميل را برگزار کرد و جوانان را دعوت به خواندن دعا می کرد  وهيچوقت در اين راه کوتاهی نکرد و با لحنی خوش در نهايت ادب و نزاکت نوجوانان وجوانان را بخود جلب می کرد و قرآن را در صبحگاه و شامگاه تلاوت می کرد.

 
فیض اله قلبی پر ازصفا و ايمان داشت در موقع برخورد با هر کس با خلقی خوش و تبسم روبرو می شد و او با ايمان قوی که داشت هميشه مطيع رهبر و دستورات خدا بود و از بيکاری دوری می جست و بيکاران را سرزنشت می کرد و خلاصه عشق و علاقه ای که نسبت به جبهه داشت هيچکس نمی توانست مانع او شود و او می گفت چطور ما اينجا باشيم و دين و ناموس ما در خطر باشد اين برای يک مسلمان ننگ است .


شفا یافته ی امام رضا
با آغاز جنگ به جبهه رفت و در کنار جبهه دیپلم خود را در رشته ی انسانی اخذ کرد.
او عاشق حرم امام حسین (ع) بود در وصیت نامه اش می نویسد:
اگر من در همان جايی که برعليه کفار می جنگيدم از دنيا رفتم و نتوانستند مرا پيدا کنند که چقدر سعادت است زيرا اگر نتوانستم از نزديک قبر شش گوشه دار حسين را در بغل بگيرم لااقل تا حرم آقايم حسين راهی نباشد اگر سعادت داشته باشم هر شب جمعه به خاطر وجود پاک فاطمه زهرا که بر سر قبر حسين می آيد من هم بتوانم از نزديک سلامی حضور حسين بن علی(ع) عرض کنم.
مادرش در خاطره ای می گوید:
«وقتی فيض اله از کازرون برگشت. چهره اش خيلی خاکی بود و رنگ از صورتش پريده بود و کف پاهايش تاول زده بود.
به او گفتم که ديگر نمی خواهد به جبهه بروی اينجا صبر کن و آخرين امتحانت را بده .
در جوابم گفت : من چه در امتحان شرکت کنم و چه شرکت نکنم قبول هستم.
پسرم خوابی دیده بود که خبر از شهادتش می داد. او با ذوقی که برای رفتن داشت از خوراک افتاده بود.
 وقتی که می خواست از زير قرآن رد شود. به گریه افتادم.
 گفت مادر گريه نکن نه من از علی اکبر امام حسين عليه السلام رشيدترم و نه تو از ام ليلا عزيزتری . صبر کن...»

شهید فيض الله جوکار
سرانجام در بیست و هفتمین روز از اردیبهشت سال 1361 در خرمشهر به فیض شهادت نائل آمد.

انتهای متن/
منبع : پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده