وصیت نامه شهيد سرمست ساسانی پور؛
هر زندگی سرانجامش مرگ است اما يک مرگ با ذلت است و يک مرگ با سعادت ، و مرگ با سعادت شهادت در راه خداست .
زير بار ظلم يزيد زمان نروید

نوید شاهد فارس: شهيد سرمست ساسانی پور در اول فروردين ماه سال 1347 در روستای دو سيران کازرون دیده به جهان گشود . تحصیلات خود را تا دوم راهنمایی گذراند . با آغاز جنگ تحمیلی با وجود کمی سن به جبهه رفت و سرانجام پس از رشادتهای فراوان در بیست و هشتم اردیبهشت 1365در جبهه فاو هدف ترکش خمپاره کفر بعثی قرار می گيرد و به درجه رفيع شهادت نائل گرديد .

زير بار ظلم يزيد زمان نروید

(متن وصیت نامه)

به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و با سلام و درود فراوان به پيشگاه مولا صاحب الزمان عجل الله و با سلام و درود فراوان به پيشگاه رهبر کبير انقلاب اسلامی خمينی بت شکن وصيت نامه ام را شروع می کنم :
قبل از  هر چيز همه بدانند بنده آگاهانه به جبهه رفتم و با چشمی باز راهم را انتخاب نموده و آن راه را ادامه داده تا به مقصد و آرزويم که شهادت در راه خدا بوده رسيدم وافتخار می کنم .
هر زندگی سرانجامش مرگ است اما يک مرگ با ذلت است و يک مرگ با سعادت ، و مرگ با سعادت شهادت در راه خداست .
اگر برگرديم به تاريخ و زندگی ائمه عليه السلام را بررسی کنيم در می يابيم که ائمه ما هر کدام می توانستند بهترين آسايش و زندگی دنيوی را داشته و در اين چند روزه زندگی دينی در رفاه به سر ببرند ولی با پشت پا زدن به اين همه آسايش به استقبال شهادت می شتابند و امام حسين عليه السلام نه تنها خود بلکه 72 تن از ياران  با وفايش را در اين راه مقدس فدا می کند و می فرمايد: مثل من زير بار مثل يزيد نمی رود و حال ما که شيعيان آنها هستيم آيا ننگ نيست که زير بار ظلم يزيد زمان برويم و چشم و گوش بسته مطيع و فرمانبردار آنها باشيم . اگر زير بار برويم که شيعه نيستيم .پس بيائيد و به فرمان حسين زمانتان لبيک گفته و به ياري اسلام بشتابيد .

به خدا قسم اسلام در جهان غريب است ، انقلاب اسلامی ما غريب است . بيائيد اسلام را به جهان بشناسانيد و انقلاب را صادر کنيد .

 چند کلمه اي هم با امت شهيد پرور صحبت دارم که اميدوارم آن را به عنوان پيام يک شهيد که جان ناقابلش را فدای اسلام کرده بپذيريد:
عزيزان من خداوند به ما نعمت عطا کرده و آن نعمت رهبری آگاه بيدار و هوشيار و دلسوز يعنی امام امت خمينی بت شکن را عطا کرده .نکند قدر اين نعمت را ندانيم که خداوند را از خود ناراضی کرده ايم ايشان را ياری کنيد تا با ياری شما پرچم اسلام را در سراسر دنيا به احتزاز درآورد ان شاء الله .

اما تو پدرم : اميدوارم مرا ببخشيد که نتوانستم در زندگی فرزند مفيدی برای شما باشم و هميشه سر بار زندگی شما بودم ، اميدوارم در آخرت بتوانم جبران کنم ، پدرم صبور باش و گريه و زاري نکن بياد امام حسين عليه السلام گريه کن .استقامت کن که دشمنان اسلام شاد نشوند و مرا حلال کن.

 تو مادرم : شرمنده ام مادر که نتوانستم دينم را نسبت به تو ادا کنم مادر تو خيلي زحمت به پاي من کشيدي شبها تا صبح بی خوابي مي کشيدي تا مرا به اينجا برساني اما من هيچ خدمتي که شايسته زحمات تو باشد انجام ندادم .مادر تو را به فاطمه زهرا سلام الله عليها صبر کن و گريه و زاري نکن و مرا حلال کن .
از برادران و خواهران و دوستان و خويشانم مي خواهم که مرا حلال کنند . تنها تقاضاي من از شماها اين است که نگذاريد اسلحه ام بر روي زمين بماند آن را برداشته و راهم را ادامه دهيد . بنده حقير خدا .
والسلام

انتهای متن/
منبع : پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده