وصیت نامه شهيد عبدالرحيم کريمی؛
من که برای برقرار بودن پرچم جمهوری اسلامی ايران و به جا ماندن دين مبين اسلام به کردستان پا گذاشته ام شهادت را که يک فوز عظيم مي دانم آن را با آغوش باز پذيرفته ام و دوست دارم که در راه خداي خويش کشته شوم .
سنگر مرا خالی نگذارند


نوید شاهد فارس:  شهيد عبدالرحيم کريمی در بیست و نهم مهر ماه 1344 در روستای پا قلعه دشمن زياری در خانواده ای مذهبی و زحمت کش و مستضعف متولد شد .
تحصیلات خود را تا سوم راهنمایی گذراند با آغاز جنگ تحمیلی به طور داوطلبانه راهی خدمت سربازی گشت و دوران آموزشی را در کرمان به پايان رسانيد وسپس راهی شهرستان مهاباد گشت که در مصاف با دشمنان در ششم خرداد 1364به شهادت رسید

(متن وصیت نامه)

بسمه تعالي
" انا لله و انا اليه راجعون "
" فو اليه اني لعلي الحق و اني للشهادة لمحب " .
به راستي که بازگشت همه به سوي اوست
به خدا سوگند که من بر حقم و براستي که علاقمند و دوستدار شهادتم .

من که از روی رضايت خويش پا به خدمت مقدس سربازی گذاشته ام و داوطلبانه به جبهه حق عليه باطل پا گذاشته ام از خداوند متعال خواهانم که اين فيض بزرگ الهی شهادت را در راه خودش نصيبم بگرداند و اگر اين سعادت نصيب من شد از برادران و دوستانم خواهانم که سنگر مرا خالی نگذارند و هيچ گونه ناراحتی به خود راه ندهند من که برای برقرار بودن پرچم جمهوری اسلامی ايران و به جا ماندن دين مبين اسلام به کردستان پا گذاشته ام شهادت را که يک فوز عظيم مي دانم آن را با آغوش باز پذيرفته ام و دوست دارم که در راه خداي خويش کشته شوم .

از شما خواهش می کنم برادران و عزيزان حزب الله قائميه ، هميشه به ياد خدا باشید و با پشتيبانی جمهوری اسلامی ايران و ياری نمودن امام امت خمينی بت شکن و رهبر کبير انقلاب اسلامی و گوش دادن به سخنانش پشت جبهه ها را محکم نگهداريد و هميشه مساجد را شما پر کنيد صف اول نماز جماعت را شما پر کنيد من که برای برقراری دين اسلام که پايه و ستونش نماز است به جبهه آمده ام و عبادت خود را به طور احسن انجام داده ام و لحظه ای کوتاهی ننموده ام و شما نيز به نماز اهميت فراوان دهيد .

 از پدر و مادر و خواهران و برادران عزيزم خواهانم که چنان چه اين فيض بزرگ الهی نصيب من شد هيچ ناراحت نباشيد و افتخار بدانيد که خدا چنين نعمتی را به من عطا فرموده و اصلاً گريه و زاری ننمائيد و با گريه خويش دشمن را شاد نکنيد کاری کنيد که دشمن از رو برود .

 تو ای پدر و مادرم در اين مدت بيست سال خيلی زحمت ها برای من کشيديد و بنده نتوانستم اين زحمات شما را از دوش خود بردارم و قدر زحمات شما را ندانستم و شما اجرتان را از فاطمه زهرا بگيريد و اين فرزند ناقابل خود را حلال کنيد.
تنها سفارشم به مادرم اين است که هيچ ناراحت نباشيد و از اول شهادتم هيچ گونه لباس مشکي نپوشيد.

شما ای خواهرانم می دانم که خيلی چشم انتظار برادر حقيرتان بوديد ولی خداوند سعادتي بالاتر نصيبم کرد . فردای قيامت حجاب شماست که جوابگوي قطره هاي خون من است . چون حجاب خواهرانم کوبنده تر از خون من است بايد رفتار شما سرمشق زندگی بقيه خواهران و برادران و افراد روستای قائميه باشید.

از برادران عزيزم خواهشمندم که هر بدی و نافرمانی از من ديديد و شما را ناراحت کردم به بزرگواری خودتان ببخشيد هر چند که من قدر زحمات شما را ندانستم بخصوص خانواده برادر بزرگم که در حين اين چند سال برای من زحمت کشيده اند و هرگز زحمات وی فراموش شدنی نیست من را می بخشيد و مرا حلال کنيد . اميد است که اجر اين همه زحمات را از فاطمه زهرا (س) بگيريد و اجر شما به فاطمه زهرا .
از کليه قومان و خويشان و خصوصاً عموهای گراميم خواهشمندم که هر گونه بدی از من ديديد مرا ببخشيد و حلال کنيد  . والسلام .

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده