«تبعیدی»
پنجشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۰:۴۹
کتاب "تبعیدی" به قلم میثم محمدی به روایتگری خاطرات عباس فلاح می پردازد.
به گزارش نوید شاهد فارس؛ کتاب "تبعیدی" به قلم میثم محمدی در سال 1393 به نگارش در آمده است.
این کتاب با تیراژ 2000 جلد با حمایت بنیاد حفظ آثار و نشر دفاع مقدس فارس و با همکاری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان فارس توسط انتشارات شاهچراغ چاپ شده است.
در صفحه 78 کتاب چنین می خوانیم:
«...نیروها با خودشان اسیر هم آورده بودند.وارد پادگان که شدند،همه ی بچه ها از آسایشگاه بیرون ریختند.
آن قدر سرخوش بودند که کسی به افسر عراقی اعتنایی نکرد.افسر بعثی بلند قد و سبزه رو ایستاده بود و مات و مبهوت اطرافش را نگاه می کرد.
"حاج عباس" که از دور می پائیدش،رفت به سمتش.
عراقی دست وپا شکسته فارسی-عربی حرف می زد.
"حاج عباس"پرسید:
-چی می گه "جواد"؟
می گه قسم می خورم خودم عراقیایی رو دیدم که تیر نخورده بودن،اما جنازه هاشون رو زمین افتاده بود.
حاج عباس جلوتر رفت:
-منظورش چیه؟
منم خودم سر در نمی آورم حاجی!
الان داره چی می گه؟
"جواد"کنار افسر بعثی نشست.بعثی تند تند حرف می زد و سرش را این ور و آن ور می چرخاند.
"جواد" گفت:
-می گه همش فکر می کردم چه طور بدون تیر خوردن کشته شدن.حتما یه نیرویی از یه جایی...نمی دونم،من سر در نمی آرم نمی تونم توضیحش بدم.
حالا بقیه هم کنجکاو بودند بدانند که عراقی چه می گوید.
دورش جمع شده بودند و خیره نگاهش می کردند."جواد"داشت حرف هایش را ترجمه می کرد.
می گه اگه تو فکر نبودم،اسیر نمی شدم.اما با چشم های خودم دیدم.جلوی چشمام رو زمین می افتادن.اما بلندشون که می کردم،خبری از گلوله نبود.
"حاج عباس"رو به "جواد" گفت:
-اینو براش ترجمه کن.بهش بگو ما تو جبهه چیزای عجیب تر از اینو زیاد دیدیم...»
انتهای متن/
نظر شما