وصیت نامه شهید محمد ابراهيم محمدى ؛
دنيا مار خوش خط و خالى است كه افراد زيادى فريب ظاهرى آن راخورده اند ما مسافرى هستيم راهى دراز در پيش داريم ، دنيا جايگاه و مأواى ما نيست زندگى چند روزه دنيا با آن همه خوارى وضلالت هدف ما نيست.
چه زيباست آگاهانه به پيشواز شهادت رفتن و چه شيرين است جان دادن در راه خدا!

نوید شاهد فارس : شهید محمد ابراهيم محمدى ميانده در پنجم شهریور ماه 1349 در فسا دیده به جهان گشود. تحصیلات خود را تا مقطع سوم راهنمایی گذراند . با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت و سرانجام در هفتم تیر ماه 1366 به شهادت رسید.



(متن وصیت نامه)
بسم الله الرحمن الرحيم
و لا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون
آنانكه در راه خدا كشته مى شوند مرده نپنداريد بلكه آنان زنده اند و نزد پروردگارشان روزى مى گيرند.
 سلام بر حسين . سلام برتو اى شهيد مظلوم سلام بر تو كه بناحق خانواده و يارانت به شهادت رساندند و به اسارت بردند .
سلام به رگهاى بريده و پيكر پاره پاره ات . نمى دانم چه حالتى به اهل بيت عليه السلام دست داد آن موقع كه ذوالجلال  با يال و كوپال خونين و زين واژگون به حرم بازگشت .
مظلوم امام حسين كاش بوديم و به يارى تو بر مى خواستيم و پروانه وار گرد شمع وجودت طواف مى كرديم . كاش بودم وجان خود را در قدومت نثار مى كرديم ، كاش بوديم وصدها بار كشته مى شديم و تو زنده مى ماندى حال به يارى تو امام حسين برخاسته ايم . به يارى دين و مكتب تو آمده ام تا قوم يزيدى را از صحنه روزگار محو سازيم آمده ايم تا جانمان را در راهت نثار كنيم .

چه زيباست آگاهانه به پيشواز شهادت رفتن و چه شيرين است جان دادن در راه خدا ! و چه عارفانه است ندا و پيام آخرين را سر دادن ! وچه زيباست راه حسينيان را پيمودن و در اين راه به ملكوت اعلى پيوستن و بر آستانه شهادت بوسه زدن.
دنيا مار خوش خط و خالى است كه افراد زيادى فريب ظاهرى آن راخورده اند ما مسافرى هستيم راهى دراز در پيش داريم ، دنيا جايگاه و مأواى ما نيست زندگى چند روزه دنيا با آن همه خوارى وضلالت هدف ما نيست ما راهى داريم كه بايد آنرا بپيمايم و خود را به منزلگاه اصلى خود برسانيم.

پدر و مادر عزيزم من از شما شرمنده ام زيرا نتوانستم آن حقى كه بر گردنم داريد ادا كنم به خاطر رفتار بدى كه با شما داشتم مرا ببخشيد و حلالم كنيد . دلتان را مطمئن كنيد و بياد خدا آرامش دهيد . اى همكلاسيهايم بدانيد كه وجود تك تك شما در صحنه روزگار ضرورى است و درس خواندنتان جهت رسيدن به كمال يك امر واجب و شرعى است و بدانيد رزمندگان در حالى بسوى شهادت مى روند كه گوئى عروسى آنها را گرفته اند و از يكديگر سبقت مى گيرند از امتحان الهى سربلند بيرون مى آيند . خدايا از تو مى خواهم كه توفيق شهادت در راه خودت را نصيبم گردانى .

من شهادت در راه خدا را سعادتى بس بزرگ مى دانم كه مولايم حسين (ع) به من آموخته است . در تشييع جنازه ام فقط ذكر خدا را برلب داشته باشيد .

اى مردم، امام حزب الله، امام خمينى را تنها نگذاريد كه خدا در سختيها تنها يتان نخواهد گذاشت و از كمكهاى مالى و جانى به جبهه ها و به رزمندگان كوتاهى نكنيد . وصال يار و مولا چه لذت بخش است و جان دادن در راه يار چه دلرباست .

بخدا سوگند ما زندانى اين قفس تن شده ايم ما بايد به مكان اصلى خود هجرت كنيم بايد اين زندگانى چند روزه دنيا را ترك كرده به فكر آن روزى باشيم كه همه محتاج توشه اند . بايد ياد آنروزى باشيم كه حسابگر خداست بايد به فكر تنهائى در قبر ، ظلمات و فشار قبر باشيم . لذات زندگى چند روزه دنيا ما را فريب ندهد مال و مكنت ، جاه و مقام و زن و فرزند و قوم و خويشان همگى رفتنى و نابود شدنى است بايد به فكر توشه اى باشيم كه نابود شدنى نيست ، دل از دنيا بر كنيم محبت همه چيز را از دل بزدائيم و علائق را از خود دور كنيم .

برادران عزيزم به جبهه ها رو كنيد كه جبهه دانشگاه خودسازى است ، جبهه جايگاه انوار الهى است . جبهه جاى حضور مولى امام زمان (عج) است جبهه قتله گاه شهيدان در جبهه نور حق و انوار قدسى او حاكم است جائى است براى حضور شياطين نيست در آنجا شياطين به زنجير كشيده شده اند .
معبودا مرا به رحمت خويش طلب كن تا به تو برسم و بفضل خويش جذب نماى تا روى بسوى تو آرم تو خود را به هر چيز شناسانده اى خدا پس چيزى نسبت به تو جاهل نيست توئى كه در هر چيز خود را به من شناسانده اى پس تو را در هر چيز هويدا ديدم و توئى كه از هر چيز هويدائى . مشتاقان را ازتماشاى ديدار زيبايت محروم مدار ، از تو مسئلت مى كنم بحق تجليات رويت و انوار قدسيت و با زارى از تو مى خواهم بحق عواطف رحمتت و لطايف احسانت كه گمان مرا  درباره آنچه از تو آرزومندم تحقق بخشى درباره اكرام فراوان و انعام زيبايت درباره تقرب و نزديكى به تو و بهرمند شدن از ديدار تو .

بارالها ما را در راه وصول به خودت رهبرى فرما و در نزديكترين راهها براى ورود به حوادث رهسپار ساز . توئى (نه غير تو ) مقصودم براى تواست نه براى غير تو، بيدارى و شب زنده داريم و لقاى تو نور چشم من است و وصل تواست آرزويم و در محبت تواست شگفتم درهواى تواست دل دادگيم و خشنودى تو است مقصودم و ديدار تواست مطلوبم و قرب تواست خواسته هايم .

خدايا سوز سينه ام را جز وصال تو خنك نمى كند و آتش دلم را جز لقاء تو فرو نمى نشاند و اشتياقم را جز نظر به تو سيراب نمى سازد و جز نزديكى به تو آرام نمى گيرد. خدايا غم و اندوهم را جز قرب تو زايل نمى كند . و مرا از كسانى قرار ده كه چشمهايشان به ديدار محبوبشان روشن است محبت تو چه خوش طعم است و نوشانوش قربت چه گوارا ست ، پس ما را از لرزاندن و دور كردن پناه ده .

معبودا دلها شيفته شيداى توشده اند ، پس دلها جز به ياد تو آرام نگيرد و روانها جز به ديدار تو آرامش نپذيرد و استغفار مى كنم از هر لذاتى جز ياد تو و از هر راحتى جز انس به تو و از هر شادى جز قرب تو و از هر كارى جز اطاعت تو . تنم را گر بدار ظلم آويزند و چشمم ر اگر در كاسه ها ريزند لبانم را اگر دوزند و جسمم را اگر بسوزانند هزاران بار در راه ايمانم بگيرند و بسوزانند اگر بر سنگ كوبندم جدا سازند محال است اينكه از يادم رود آن عهد و سوگندم كه هرگز رو بسوى دشمن و شيطان نفس اهريمن هرگز نمى آيم و جز مهرت خداوندا هيچ مهرى دروغى نخواهم جست يا رب دلم از غم حسين محزون كن ، مهر حسين بر دلم افزون كن ، جز مهر حسين هر آنچه باشد به دلم ، خون كن به دلم ...
والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته
محمد ابراهيم محمدى

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده