پدر به همه بگو، پسرت در راه خدا شهید شد / مروری بر زندگی نامه شهيد بهروز صياد جمشيدی
سهشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۵۵
شهيد بهروز صياد جمشيدي در زمان خدمت چندين نامه به خانواده ، پدر و مادر و برادران و اقوام و دوستان خود نوشته که در يکي از نامه ها خطالب به پدرش مي نويسد :
پدرجان : برادران و اقوام ببدانند که پسرت در راه خدا و در راه مبارزه با دشمنان کشور و اسلام شهيد شده و ادامه دهنده ي راه شهيدان باشند ...
نوید شاهد فارس : شهيد بهروز صياد جمشيدی
در تاريخ 19 آذرماه سال 1346 در خانواده اي عشایری و مذهبي دیده به جهان
گشود. دوران کودکي را در کوهها و دشتهاي آرام و خاطر انگيز سپري کرد.
پس
از پايان دوره ابتدايي همراه خانواده به شيراز آمد و دور راهنمايي را در
مدارس شيراز به اتمام رساند. با آغاز جنگ تحمیلی چند باری را به جبهه رفت
تا اینکه زمان سربازی فرا رسید .
پس از سه ماه آموزش به زاهدان و سپس به شهرستان مرزي ميرجاده اعزام و در پاسگاه مرزي مشغول خدمت گرديد .
شهيد بهروز صياد جمشيدي در زمان خدمت چندين نامه به خانواده ، پدر و
مادر و برادران و اقوام و دوستان خود نوشته و مطالبی را به آنان گوش زد
نموده که گوشه هايي از آن در زير مي آيد ک يکي از نامه ها خطالب به پدرش مي
نويسد :
و سرانجام در مورخه 19 آذر سال 1365
همزمان با سالگرد تولدش تولد ديگري يافت و در حين گشت زني در مرز به همراه
پنج تن از ديگر همرزمانش در يک درگيري با اشار و پس از مقاومتهاي دليرانه
به شهادت رسيده و جان خويش را در راه دفاع از ميهن اسلامي نثار نمود و به
ديدار سالار شهيدان و سرور آزادگان شتافت پدرجان دو قطعه عکس براي شما مي فرستم و تنها چيزي
است که دارم يکي از آنها را در خانه و ديگري را بر سر قبرم بگذاريد تا
برادران و اقوام ببينند و بدانند که پسرت در راه خدا و در راه مبارزه با
دشمنان کشور و اسلام شهيد شده و ادامه دهنده ي راه شهيدان باشند و دعا کنيد
تا شربت شهادت نصيبم گردد. به اميد ديدار در ياغ بهشت .
در
يکي ديگر از نامه ها خطاب به برادرش مي نويسد: برادر عزيز فکر نکن جنگيدن
با دشمنان دين خدا و شهيد شدن در راه خدا ترس دارد به خدا وقتي اينجا هستي
فکر مي کني که براي اينجا آفريده شده اي و براي جنگيدن در اين جبهه و شهيد
شدن ...
در اينجا يک تنه به جنگ دهها تن مي رويم ده نفر در مقابل
صد نفر ، وقتي همرزمان و همسنگران که تا ساعتي قبل در کنار هم بوديم پيش
چشمانمان پرپر شده و سر آغوشمان جان به جان آفرين تسليم مي کنند خون ما به
جوش آمده و سلاح آنها را برداشته و مصمم تر و جدي تر به مقابله با دشمن بر
مي خيزيم ، پس نگرانم نباشيد به مادر دلسوزم سلام برسانيد و بگوئيد فرزندت
از طرف خداوند آمرزيده شده و اگر شهيد بر مزارش گريه نکن شيون و زاري براي
کساني است که در رختخواب مي ميرند و نه آنان که شهيد مي شوند و تا ابد زنده
اند هر چند که ما سعادت شهيد شدن را نداريم ... نظر شما