مادر، دعایی کن تا در صف شهدای کربلا باشم
شنبه, ۰۸ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۰:۵۲
به نام خدائي که من را آفريد به نام خدائي که به من چشم و گوش عطا نمود . به نام خدائي که در سر راه من نيکي و بدي را گذاشت تا انتخاب کنم راهم را.
نوید شاهد فارس : شهید محمود خدارحیمی
در دهم تیر ماه 1343 در سیاه چادر های عشایری در خارستان دیده به جهان
گشود. پدر دو سال پس از تولد محمد در روستای سادات آباد سکنی گزید. از 6
سالگی به مدرسه رفت و تا کلاس پنجم ابتدائي در روستا مشغول تحصيل بود
سه
ساله راهنمایی را در روستای دژ کرد گذراند سپس به علت نبودن دبیرستان به
آباده رفت و چهار سال تحصیلی را در آنجا طی کرد. در ای ن چهار سال دبیرستان
4 بار به جبهه رفت. او عشق به جبهه را از پدر
داشت . پدر از زمان آغاز جنگ به جبهه می رفت و سرانجام در سال 1362 در
اروند به شهادت رسید. محمود نیز دوست داشت ادامه دهنده راه پدر باشد لیکن در
کنار درس به جبهه می رفت.
شهید محمود خدارحیمی سرانجام در ششم دی ماه 1365 در عملیات کربلای 4 به شهادت رسید.
(متن وصیت نامه)
بسم الله القاسم الجبارين به نام خداوند درهم کوبنده ستمگران و ظالمان
وصيت نامه اي را که بايد در طول عمرم عرضه مي کردم نوشتم و هر چه که هم بايد بازگو کرده باشم کردم
به نام خدائي که من را آفريد به نام خدائي که به من چشم و گوش عطا نمود . به نام خدائي که در سر راه من نيکي و بدي را گذاشت تا انتخاب کنم راهم را.
به نام خدائي که بخشنده و مهربان است به نام خدائي که والا و رحمان و رحيم است به نام خدائي که چشمم در راه اوست به نام خدائي که فکر کردنم در راه اوست . به نام خدائي که زبانم اوست به نام خدائي که انديشه بدنم در راه اوست. به نام خدائي که اميدم اوست. به نام خدائي که بخشيدن من از گناه از دست اوست. به نام خدائي که روحم است به نام خدائي که مرا از اين دنيا رهگشا نمود و خلق نمود مرا تا خالقي از خالقان او باشم و من هم که خلايقي از خلايق خدايم. بايد انديشيدن و فکر کردن من از کودکي که ديگر .زبانم باز شد و توانستم بفهمم درک کنم راهي براي خودم انتخاب نموده باشم و انتخاب نمودن من تنها انتخاب اسلام و دين يکتا پرستي است که پذيرفتم و بايد پذيرائي او را در هر جا و هر مکان و هر چه ضرورت براي من داشته باشد قبول دار باشم که هستم و از زماني که از مادر تولد شدم و مادر مرا پروراند و تا زماني که راهم را انتخاب نمودم بايد تشکر از مادر و تشکر از پدر و برادر و خواهر و غيرو را هم داشته باشم
ولي راهي را که راه اسلام است و من پذيرفته ام بايد مادر زحمت کشيده و پدر رنج ديده را تا جائي که امکان دارد ساخت و اسلام را به آن ها تا مي تواني معرفي نمود و گوش زد خود را در باره حتي شهادت در راه خدا به او گفت و ناراحت شدن او را قبل از مرگ از وجود او بر کنار ساخت تا بعد از مرگ در راه حق افتخار کند و ناراحتي را نوعي ذلت جلوه گر باشد و اين را خود بيانگر هستم که اگر من در اسلام عزيز که قبول کرده ام کشته بشوم
اي پدر و اي مادر و اي برادر و خواهر تنها قطره خوني که از من بيرون خاک مي ريزد اسلام از خون من آبياري مي شود و تو پدر و مادر که من پرورانده دست رنج تو بوده ام و مرا در راه خدا مثل اين که قرباني کرده اي و خون من مانند اين است که در آن جائي که يک قطره خونم ريخته است يک درخت آبياري شده است و سبز شده است و مادر و
پدر و برادر و خواهر و دوست و ... اگر پيام مرگ مرا شنيدي به خدا سوگند افتخار کن که بهره اي از نعمت خدا ببري خبر مرگ مرا شنيديد برايم دعا بکن تا در آن دنيا آمرزيده باشم ، باز هم اگر خبر مرگ مرا شنيدي به مولا علي قسم نيايش خداي رحمان و رحيم را به جاي بياور که من قرباني راه او شده ام و باز هم اگر خبر مرگ من را شنيدي دعائي بخوان تا ما را در صف شهداي کربلاي حسيني قرار دهند و با آن شهداء باشيم
و باز هم اگر خبر مرگ مرا شنيدي افتخار کن و دعائي براي رهبر کبير بکن که توانست ما را در زير يوغ استعمار در بياورد و به لشکر حسين بپيوندد و اي پدر و مادر و برادر و خواهر و دوست و غيرو هم چنان که حسين ابن علي به کافران زمان گفت لااقل اگر دين نداريد آزاده باشيد هم چنان که شما زحمت کشيده و ستم ديده هستيد قبول کن پدر و مادر فرزندي را براي قرباني در راه خدا پرورانده اي هم چنان که ابراهيم پيامبر اولي العظم اسماعيل فرزند خود را آورد تا قرباني راه خدا کند و اين همه جانبازي و سردادن اسماعيل به عنوان گوسفند در راه خدا خود نوعي عبرت براي کسان که رو آوردن آن ها به اسلام است .
انتهای متن/
منیع:پرونده فرهنگی ، مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما