مردانگی یک مدافع
يکشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۹:۲۳
نوید شاهد - دوست شهید "محمدمهدی فریدونی" در خاطره ای می گوید: «صدای موتورسیکلت محمدمهدی را که شنیدم، در حیاط را باز کردم و سرک کشیدم ببینم آن وقت روز در محله ما چه می کند. چند کیسه سیب زمینی و پیاز از دسته های موتورش آویزان بود که...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
به گزارش نوید شاهد فارس، شهید مدافع حرم "محمدمهدی فریدونی" 30 شهریور سال 1366 در شهرستان فسا دیده به جهان گشود. تحصیلاتش را تا مقطع کارشناسی ارشد در رشته زبان انگلیسی گذراند.
سال1395 به سپاه پاسداران پیوست و به دلیل تخصص در رشته زبان انگلیسی به عنوان مدرس در دانشگاه امام خامنه ای نیروی دریایی سپاه پاسداران ، مشغول فعالیت شد ولی به خاطر علاقه وافر به خدمت در یگان عملیاتی حضور در سوریه و دفاع از حرم حضرت زینب (س) از فرصت تدریس چشم پوشی نمود و با وجود مخالفت نیروی دریایی سپاه و دانشگاه با پافشاری فراوان به سپاه قدس پیوست. وی سرانجام 13 خرداد ماه 1397 در 19 ماه مبارک رمضان «شب ضربت حضرت علی (ع)» با زبان روزه به شهادت رسید.
متن خاطره:
دوست شهید محمدمهدی فریدونی در خاطره ای می گوید: صدای موتورسیکلت محمدمهدی را که شنیدم، در حیاط را باز کردم و سرک کشیدم ببینم آن وقت روز در محله ما چه می کند. چند کیسه سیب زمینی و پیاز از دسته های موتورش آویزان بود که تعادل نداشتند و سعی می کرد بدون چرخیدن سر موتور خارجشان کند.
مرا که دید لبخند زد.
_ خیره! زدی تو کار سیب زمینی؟
کیسه ها را که تحویلم داد، عرقش را خشک کرد.
_ این ها رو مادرت خریده. دیدم سنگینه، گفتم کمکشون کنم.
زدم روی شانه اش. «دمت گرم مشتی، خیلی مردی!» وقتی این را می گفتم دوباره سوار موتورش شده بود و استارت می زد. دستش را آورد بالا که یعنی چاکرم!
بعد هم راه افتاد و رفت سمت خانه شان. از وقتی موتورش را خریده بود، هرجا اهالی محل کمک می خواستند، دریغ نمی کرد. می گفت: «هم من وسیله ام، هم این موتور. اصلِ کار اون بالاییه!
انتهای متن/
منبع: کتاب با من بمان
نظر شما