چهارشنبه, ۰۶ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۲۱:۰۵
نوید شاهد - "فاطمه سوریان" دختر شهید «منصور سوریان» در دلنوشته خود می‌گوید: پدر! واژهِ قشنگیست... اما من تو را ندیدم؛ طعم خوش بابا گفتن را نچشیدم؛ حتی تو را نشناختم. تمام کودکی هایم در انتظاری پدری سپری شد که روزی تفنگ بر دوش عقیده اش گرفت و به سوی خدا پرواز کرد. در ادامه متن کامل این دلنوشته را سایت نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران می‌خوانید.

به گزارش نوید شاهد شهرستان‌های استان تهران؛ شهید منصور سوریان ریحانی‌پور، یادگار «محمدعلی» و «فاطمه» که در یکم فروردین 1338 در شهرستان ورامین به دنیا آمد. ایشان تا پایان دوره متوسطه درس خواند و دیپلم گرفت و سپس به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. این شهید گرانقدر در بیستم شهریور ماه  1364 در فکه توسط نیروهای عراقی بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ به شکم و پهلو، شهید شد. پیکرش را در گلستان شهدای حسین رضای زادگاهش به خاک سپردند.

دلنوشته دختر شهید

پدر! واژهِ قشنگیست...
اما من تو را ندیدم؛ طعم خوش بابا گفتن را نچشیدم؛ حتی تو را نشناختم.
تمام کودکی هایم در انتظاری پدری سپری شد که روزی تفنگ بر دوش عقیده اش گرفت و به سوی خدا پرواز کرد؛ و نقاشی های من پر بود از خاکریز و سنگر و مردی که به جای دو دست در بدن، دو بال در آسمان داشت.
می‌گویند پدرت فرمانده ی عملیات عاشورای‌٣ بود؛ که لب تشنه در رمل های فکه شهید شد.
گفتند طالب شهرت نبود؛ ساعت ها سر بر سجده می‌گذاشت و برای شهادت دعا می‌کرد. روزها، روزه‌ی سکوت می‌گرفت؛ شجاع بود، دلاور بود، به امام زمانش غیرت داشت.
گفتند که عاشقم بودی اما دلبسته ام نشدی.
جبهه چه با دلتان کرد؟ عشق چه به روزگارتان آورد پدر؟
یقیناً که در آتش جنگ گلستان دیدید که اینگونه خلیل وار به پیشواز مرگ رفتید.
شهادت برای مردانی که روح بزرگشان در کالبد دنیا نمی‌گنجد «احلی من العسل» است؛ و پدرم تو لایق لقب شهادت بودی.
این روزهای شیرین ماه رجب و در تکاپوی روز پدر، عکست را می‌بوسم و به فرزندی چنین پدری افتخار می‌کنم.
خوشا به حال من که پدری چون تو داشتم. خوشا به حال انقلابی که فرزندانی چون شما پرورش داد.

روزت مبارک پدر آسمانی‌ام

منبع: نویدشاهد
برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده