خاطره خودنوشت شهید "نصرالله ایمانی" (21)
نوید شاهد - شهید "نصراله ایمانی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «اکبر دستش زخمی شده بود بعد از چندی سوار ماشين شديم و به گردان رفتیم. بهرامی پائين نوپل در وسط ابوجلال جنوبی مقر گردان بود که...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.

دیدار با یک دوست قدیمی

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "نصرالله ايمانی" یکم فروردین سال 1337 در خانواده ای روحانی در کازرون دیده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و پس از گذراندن دوران تحصیلی موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. سال 1356 به سربازی رفت و در پادگان هشتگل اهواز مشغول به خدمت شد. با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه شد و سرانجام 20 اردیبهشت سال 1362 در اثر اصابت خمپاره‌ به شهادت رسيد.

متن خاطره: دیدار با دوست قدیمی

فرمانده گردان برادر فرزانه بود که گفت برو اکبر ميراب را هم بياور. خودم رفتم و اکبر را بيدار کردم تا با هم به گردان برویم. اکبر دستش زخمی شده بود بعد از چندی سوار ماشين شديم و به گردان رفتیم. بهرامی پائين نوپل در وسط ابوجلال جنوبی مقر گردان بود. نگاهی به داخل فضای ساختمان گردان انداختم. چهره يکی از برادران توجه ام را جلب کرد. فکر می‌کردم او را می شناسم. اسمش بر سر زبانم بود هر کار کردم يادم نيامد بعد متوجه شدم که محمود ياسينی يکی از عزيزترين دوستانم در هويزه بود از مسجد جزايری اهواز. رويم نشد سلام کنم در همين موقع جلسه شروع شد.

نقشه یک عملیات

تمام سرپرست گروه ها آمده بودند. سرپرست تدارکات فرمانده عمليات سپاه برادر جعفری و بشردوست هم يکی از معاونانش بود. در اين جلسه نقشه عمليات کشيده شد. محورهائی که قرار بود در آن حمله شود مشخص شد و گروهای عمل کننده هم تعيين گردید. سرپرست محورها تعيين شد. قسمت عملياتی گروه کازرون و چند گروه ديگر محور سه در قسمت دقاقله بود کلاً من دوست نداشتم که ما را در منطقه سويدانی به عمليات ببرند. از آن منطقه روی خوشی نداشتم مثل اينکه برايم شوم بود.

رودخانه نیسان و شهادت دوستانم/دغاغله با خاک یکسان شده بود

وقتی اسم دغاغله را می شنيدم مو بر بدنم سيخ می شد. به ياد يک سال پيش افتادم که در کنار رودخانه نيسان سنگر داشتيم. بياد رخسار تابان داوودی و پرآور و اعتمادی می افتادم که چگونه مظلوم وار در پشت رودخانه نيسان شهيد شدند. به ياد می آوردم خيانت های بنی صدر ملعون که باعث شد ما از دغاغله عقب نشينی کنيم و بيائيم سوسنگرد فکر می کردم که هنوز دغاغله مثل قبل است ولی فرمانده عمليات گفته بود که دغاغله با خاک يکسان شده، بله مزدوران اين روستا را که زيباترين روستاهای جنوب سوسنگرد بود با بلدوزر زيرو و رو کرده بودند. قرار بر اين شد که گروه کازرون اولين گروهی باشد که به خاکريز حمله کند و بعد گروه های عملياتی ديگر در محور 3 ، 4 گروه سپاه و 4 گروه هم از ارتش بايد حمله کنند.

انتهای متن/

منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده