خاطره روزنوشت شهيد خیرالله الطافی «3»
نوید شاهد - شهيد "خیرالله الطافی" در دفتر خاطرات خود می نویسد: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آن موقع همه روزه از طرف امام و ديگر روحانيون مبارز از جمله شهيد مظلوم بهشتی و حجت الاسلام خامنه ای تائيد می شد و...» متن کامل خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

عضویت در سپاه پاسداران، سفارش شهید بهشتی بود

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد "خیرالله الطافی" ششم اردیبهشت سال 1340 در روستای امامزاده اسماعيل از توابع شهرستان اقليد ديده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و دوران تحصیلی خود را در شهرستان مرودشت تا مقطع دیپلم رشته علوم انسانی گذراند. با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت. سال 1363 فرماندهی سپاه پاسداران منطقه بيضاء را به عهده گرفت. پس از یک سال به فرماندهی سپاه قيرو کارزين منصوب و به خدمت مشغول شد. او در عملیات های متعددی  شرکت کرد و سرانجام چهارم تیر ماه 1367 با سمت فرماندهی عملیات در جزيره مجنون به شهادت رسید.

متن خاطره روزنوشت: عمليات رمضان / عضو رسمی سپاه پاسداران

بسم الله الرحمن الرحيم تاريخ 25 تیر ماه 1365 اينجانب خيرالله الطافی همراه با عده ای از برادران سپاه مرودشت حکم ماموريتم نوشته شد که به جبهه بروم. البته اين جبهه رفتن به علت اصرار و پا فشاری زياد خودم بود زيرا که پس از عمليات رمضان مدت يک سال بود که به جبهه نبرد حق عليه باطل نرفته بودم. آری در همين روزها بود که پس از يک سال و نيم عضويت قراردادی می خواستم تغيير عضويت بدهم و رسمی شوم حال که اين مسئله پيش آمد بد نیست که تعدادی در مورد عضويتم در سپاه توضيح دهم.

انجمن اسلامی
در سال 1359 ـ 1360 يعنی در اين سال تحصيلی به انجمن اسلامی جذب شدم و عضويت بنده در انجمن اسلامی چند علت داشت. يکی اين که بنده همواره بعد از انقلاب دوست داشتم که در يک ارگان و يا حزب و يا گروهی فعاليت داشته باشم چه سياسی و يا مذهبی.

عضویت در سپاه پاسداران، سفارش شهید بهشتی بود

از آنجائی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آن موقع همه روزه از طرف امام و ديگر روحانيون مبارز از جمله شهيد مظلوم بهشتی و حجت الاسلام خامنه ای تائيد می شد و بهترين ارگان انقلابی شناخته شده بود و بسيار پاسداران و سپاه نيز مورد علاقه بنده بود و می خواستم که به طريقی با اين ارگان انقلابی ارتباط داشته باشم و از عضويت نيمه وقت و افتخاری اين ارگان اطلاع نداشتم تنها راه را اين ديدم که به وسيله انجمن اسلامی مدارس که در آن موقع مسئوليت آن با يکی از برادران سپاه بود با سپاه ارتباط برقرار نمايم و مسئله سومی که شايد بيش از همه مسائل برايم مهم بود اين که همواره دوست داشتم با موقعيت آن موقع که گروهک های ضد اسلامی و التقاطی فعاليت آزادانه داشتند بنده می خواستم به سطح آگاهی سياسی و مذهبی خودم افزوده و بتوانم با آنها بحث نموده يا آنها را متقاعد نموده و يا اينکه حداقل فريب آنها را نخورم.

عضو انجمن اسلامی مدارس

به هر صورت نمی دانم که چند ماه يا چند روز از سال تحصيلی 1359 ـ 1360 گذشته بود که به عضويت انجمن اسلامی مدارس در آمدم و کم کم با برادر پاسداری که مسئوليت انجمن اسلامی مدارس مرودشت را به عهده داشت آشنا شدم و در چند مرحله 2 يا 3 عيب که از يکی از برادران که با سپاه همکاری می نمود و می گفت که پاسدارم به آن برادر مسئول تذکر دادم و پس از مدتی به آن مسئله هم رسيدگی شد و از همين جا آشنائيم با تعدادی از برادران سپاه شروع شد.

مجله پاسدار

پس از مدتی از طريق شرکت در کلاس های آموزشی اسلحه شناسی ـ تاکتيک نظامی و نظام جمع، کارت پايان آموزش بسيج را از بسيج سپاه مرودشت دريافت نمودم و در همين موقع گاهی به کتاب فروشی سپاه می رفتم و مجله پاسدار انقلاب ارگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم می خريدم و همچنين روزنامه جمهوری اسلامی و از اين طريق با خط های مخالف انقلاب بازرگان، بنی صدر و ديگر گروهک ها بيشتر آشنا شدم. بالاخره توانستم در دبيرستان دکتر شريعتی و همچنين در انجمن اسلامی بر سر مسائل روز مقداری بحث نموده و گاهی نيز بر آنها غالب می شدم از جمله کسانی که با آنها بحث می کردم بر سر مسائل روز مخصوصاً روحانيت دو نفر از برادران انجمن اسلامی که هم اکنون عضو سپاه باشند و دو تن از دبيران بودند که به ما می گفتند آخونديم.

انتهای متن/

منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده