وصیت شهيد ميرزایی «3»
شهيد «عبدالنبی ميرزایی» در وصیت خود می نویسد: «ما بايد چگونه باشيم، بايد به فکر خود باشيم رفتار و حرکات امام، اخلاق و برخورد امام در هر زمان و مکان چگونه می باشد لااقل بايد دنباله رو حقيقی اين امام بزرگ باشيم و...» متن کامل وصیت سوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

حرف و عملتان یکی باشد

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «عبدالنبی ميرزایی» 15 فروردين سال 1341 در خانواده‌ای مذهبی و کشاورز در روستای نرمون بردنگان شهرستان ممسنی ديده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و تحصيلات ابتدايی را در زادگاهش، دوره راهنمايی را در قائميه و تحصيلات دبيرستان را در نورآباد ممسنی به پایان رساند.

سال 1360 در حالی که 19 ساله بود به صورت داوطلبانه به جبهه‌ جنوب شتافت و در عمليات آزادسازی بستان شرکت کرد. با عشق و علاقه ای که به سپاه پاسداران داشت به عضويت اين نهاد درآمد. سال 1362 ازدواج کرد که حاصل آن سه فرزند بود.

او در طول جبهه فرماندهی گردان امام حسين(ع) تيپ 46 الهادی(ع)، مسئوليت محور آبادان، فرمانده گردان کميل (تخريب) را بر عهده داشت. پس از پذيرفتن قطعنامه 598 او ماموريت پاکسازی منطقه را بر عهده گرفت. پس از انجام چند مأموريت 9 مهر ماه 1370 در پاکسازی نهر خين با انفجار مین مجروح شد که منجر به قطع دو دست از ناحيه مچ و از دست دادن دو چشم و از بين رفتن لاله و پرده گوش چپ و قريب به 300 ترکش در بدن شد. وی سرانجام 14 مهرماه 1383 پس از تحمل 13 سال رنج و مشقت در شيراز داشت به شهادت رسید.

بیشتر بخوانید: همچون شمعی در میان جامعه // وصیت 2 شهید میرزایی

متن وصیت نامه «3» :
.بسم الله الرحمن الرحيم. انا لله و انا اليه راجعون. توصيه به برادران سپاهی و بسيجی. سلام عليکم جمیعا. به نام خدا سرآغاز هر سخنی با درود بر مهدی موعود و نائب برحقش و سلام بر شهدا و اسرا و معلولين و خانواده های آنها مخصوصا مفقودالاثرها و سلام بر تمامی شما جان برکفان انقلاب

پاسداران خون شهدا
اميد است که سخنان ناقابل مرا بپذيريد، هر چند که کوچکتر از آنم که سخنی را برای شما بازگو نمايم، اما آنچه که ديده ام وظيفه ام هست که برسانم.
برادران عزيز شماها که دست از هر کاری کشيده ايد و با هر رنج و مشقتی مسئوليت پاسداری خون شهدا را به عهده گرفته ايد، می دانيد که چگونه سخنانم را بيان می کنم لذا در ذهنتان اثر منفی بوجود نيايد.

جان برکفان
برادران در مرحله اول شما جان برکفانی هستيد که در هر زمان و مکان آماده خدمت و شهادت هستيد لذا به سخن امام عزيز توجه داشته باشيم که می فرمود ای کاش من هم يک پاسدار بودم و در جای ديگر فرموده سپاه چشم من است و چشم من خيانت نمی کند و غيره.

حرف و عملتان یکی باشد
پس وای به حال ما که مسئوليت پاسداری اين انقلاب عظيم را به عهده گرفته ايم امام و رهبر شيعيان جهان آن سخنان را فرمود که از هر لحاظ الگو و نمونه ای برای جامعه بشری و نائب برحق ولی عصر باشد با آن مقام چنان می فرمايد که پس ما بايد چگونه باشيم، بايد به فکر خود باشيم رفتار و حرکات امام، اخلاق و برخورد امام، نشست و برخواست امام، صحبت کردن امام در هر زمان و مکان چگونه می باشد لااقل بايد دنباله رو حقيقی اين امام بزرگ باشيم. يک قدم عقب و جلو نگذاريم، گفتار و دستوراتش را مو به مو عمل نمائيم و در حينی که شعار می دهيم بايد عمل همراه آن باشد چون الگو قرار گرفته ايم و مردم چشمشان به ما دوخته شده و حرکات دارا مو به مو زير نظر دارند و آن قدر به ما اطمينان دارند که هر کاری که ما بکنيم آنها هم می کنند و اگر سخنی امروزه بيان کنيم و در عمل نشان ندهيم آن روز، روز شکست ما است و به ما اعتماد نمی کنند.

رهروان راه حسین(ع)
برادران ماها مسئوليت پذيرفته ايم خود آگاهانه ديده ايم و شنيده ايم و آزادانه انتخاب نموده ايم و براي جامعه بشری الگو قرار گرفته ايم و همه ما را رهروانان حسين می دانند و ما هم قبول نموده ايم لذا بايد در اين راه کوشا باشيم.

انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده