خاطره خود نوشت شهید جوکار
شهيد «اله کرم جوکار» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «سال 1359 در جبهه آبادان ايستگاه 7 جبهه فياضيه بوديم که با برادران در حال سنگر کندن بوديم. چند نفر از برادران هم برای شناسایی رفته بودند که...» متن کامل خاطره خودنوشت این شهید گرانقدر را در نوید شاهد بخوانید.

تیرهای رسام و ماجرای زخمی شدنم

به گزارش نوید شاهد فارس، شهيد «اله کرم جوکار» 19 شهریور سال 1331 در روستای تنگ کرم يکی از روستاهای فسا ديده به جهان گشود. 9 ماهه بود که گرد یتیمی بر چهره‌اش نشست و پدر خود را از دست داد. مادر با هر سختی و مشقتی که بود او را بزرگ کرد و از 5 سالگی نماز خواندن را به او آموخت. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد. او در کنار درس و مشق کار می کرد. تا کلاس ششم ابتدایی را با موفقیت پشت سر گذاشت ولی پس از آن به علت فقر مالی از درس خواندن باز ماند و ترک تحصیل کرد. سال 1353 ازدواج کرد. با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه کردستان شد و پس از 5 ماه به خانه بازگشت. بعد از مرخصی کوتاه به جبهه آبادان رفت و مجروح شد و هنوز خوب نشده بود که عازم دهلاويه خوزستان شد. وی سرانجام در 27 شهریور ماه 1360 با تنی بی سر به دیدار ارباب شتافت.

متن خاطره خودنوشت: ماجرای زخمی شدنم

سال 1359 در جبهه آبادان ايستگاه 7 جبهه فياضيه بوديم که با برادران در حال سنگر کندن بوديم. چند نفر از برادران هم برای شناسایی رفته بودند که ساعت 9:30 شب برگشتند و چون دشمن می‌ترسيد تمام منطقه را رگبار می‌زدند و از ترس خودشان که برادران ما به آن شبيخون بزنند همه جا را رگبار می‌زدند.

همين جور که ما سنگر می‌کنديم چند رگبار به طرف ما زدند که ما خودمان را در سنگر مخفی کرديم که تيرهای رسام آن‌ها از ما رد شدند بعد از چند دقيقه که در حالت بلند شدن بوديم، يک مرتبه يک تير خورد در شانه راستم که احساس کردم که در سينه چپم تير کشيد و نفسم را تنگ کرد.

برادران مرا به بيمارستان شرکت نفت آبادان اعزام کردند. همان شب ساعت 11 بود که از من عکسبرداری کردند و مشخص شد که تير، تيربار است. مرا در بيمارستان بستری کردند و مدت شش روز در آن جا بستری بودم که بعد مرا به ماهشهر اعزام کردند و 24 ساعت در آن جا بودم.

بعد از 24 ساعت مرا به شيراز اعزام کردند و مدت 7 روز در بيمارستان شيراز بستری بودم. دکترها گفتند که بايد 15روز ديگر در اين جا بستری باشيد که بعد از 15 روز از شما عکسبرداری کنيم اگر شد شما را عمل می‌کنيم.

بنده گفتم که چون خانواده‌ام نمی‌دانند و از وضعيت من اطلاع ندارند. اين 15 روز را در منزل استراحت می‌کنم بعد می‌آيم و از من عسکبرداری کنيد و دکتر ها گفتند که اشکالی ندارد چون در بيمارستان تخت خالی هم نبود و بنده راضی نبودم که يک تخت را اشغال کنم و دکتر گفت بايد زير نظر دکتر باشی. والسلام.

انتهای متن/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده