شهید «خداداد قشقايی» در دفتر خاطرات خود می‌نویسد: «دعای کميل را به همراه زوار ايرانی در زينبيه خوانديم که حس حال خوبی داشت. بعد از اتمام دعا مراسم سينه‌زنی و بعد...» متن کامل خاطره چهارم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.

خاطره روزنوشت شهید خداداد قشقايی «4» | حس و حال معنوی دعای کمیل

به گزارش نوید شاهد فارس، شهید «خداداد قشقايی» یکم دی ماه 1344 در شهرستان دوگنبدان ديده به جهان گشود. 7 ساله بود که راهی مدرسه شد و تا کلاس سوم ابتدایی را در دوگنبدان گذراند و سپس با خانواده به شيراز عزیمت کردند و ادامه تحصیل را در شیراز گذراند. او تحصيلات ابتدايی را در دبستان شهيد يوسفی پشت سرگذاشت. پس از گذراندن دوران راهنمایی و دبیرستان موفق به اخذ مدرک ديپلم شد. با آغاز جنگ تحمیلی راهی جبهه شد و سرانجام هفتم اردیبهشت ماه 1365 مصادف با شب نوزدهم ماه مبارک رمضان بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شهادت رسيد.

متن خاطره روزنوشت «4» : دعای افتتاح در جمع روزه داران

روز بعد يعنی 22 را بعد از رسيدن در چادر گرفتيم خوابيديم و تقريباً ساعت 1:30 بعدازظهر از خواب بلند شدم. هنوز نماز را تمام نکرده بودم که ماشين تبليغات آمد و گفت يکی از برادران برای رژه روز قدس بيايد و چون کسی نرفت من رفتم. بعد از اينکه ما را به سکنه بردند قرار بر اين شد که برويم زبدانی و آنجا آموزش رژه داشته باشيم. دو روز تا روز رژه فاصله داشتيم به محض رسيدن به زبدانی بچه‌ها رفتند ريختند توی استخر زبدانی تا ساعت 6 شنا می‌کرديم بعد هم آمديم و چند دور رژه رفتيم و بعد هم آمديم برای افطار. شب هم دعا افتتاح خوانديم و برادران پذيرايی مفصلی نيز از ما به عمل آوردند.

فردا ساعت 5 صبح رژه شروع شد تا 8 ادامه داشت ساعت 8 رفتيم برای صبحانه چون امروز و فردا را نمی‌توانستيم روزه بگيريم. بعد از خوردن صبحانه دوباره رفتيم استخر. ساعت 10 رفتيم برای تمرين رژه تا ساعت 11:30 . پس از آن باز هم به استخر رفتيم. بعد از نماز و ناهار يک چرت خوابيديم تا ساعت 4 که قرار بود برويم زينبيه. تقريباً ساعت 5:30 بود که حرکت کرديم رفتيم زينبيه.

حس و حال معنوی دعای کمیل

در ضمن ظهر به همگی ما لباس فرم سپاه دادند که زينبيه را نيز با همين لباس رفتيم. دعای کميل را نيز به همراه زوار ايرانی در زينبيه خوانديم که حس حال خوبی داشت. بعد از اتمام دعا مراسم سينه‌زنی و بعد خاتمه کار بود. ساعت 12 شب رسيديم زبدانی و بعد از خوردن شام حرکت کرديم برای بعلبک ساعت 3 شب رسيديم بعلبک که چون خيلی خسته بوديم خوابيديم موقع نماز از خواب بيدار شديم ولی بعد از نماز دوباره خوابيديم تا ساعت 6:30 .

انتهای متن/

 

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده