کد خبر : ۵۹۸۰۹۱
۰۹:۰۶

۱۴۰۴/۰۵/۲۵
خاطرات شفاهی جانبازان؛

روایت جانباز از فرماندهی‌اش در جبهه‌های نبرد

جانباز سرافراز «حسن گلی» درباره نحوه مجروحیتش چنین روایت می‌کند: بعدازظهر بود که دستور حمله دادم. درگیر نیروهای عراقی بودیم که ناگهان یک خمپاره ۷۶۰ در کنارم منفجر شد. ترکشش به صورتم اصابت کرد و فک پایینم به‌ قدری آسیب دید که زبانم آویزان شد. وقتی من را به بیمارستان رساندند، پرسیدند شغلم چیست. دستم را روی گلویم گذاشتم و گفتم فرمانده‌ام. همان لحظه پرستار خانمی با دست به پشتم زد و گفت؛ نگو! اگر بفهمند، دشمن تو را ترور می‌کند.


ی

به گزارش نوید شاهد هرمزگان، «اسناد افتخار» مجموعه کلیپ‌های مصاحبه با والدین شهدا، همسران شهدا، آزادگان و جانبازان دفاع مقدس استان هرمزگان بوده که این برنامه با همکاری معاونت فرهنگی و آموزشی بنیاد شهید و امور ایثارگران استان هرمزگان و صدا و سیمای مرکز خلیج‌فارس تهیه شده است. این قسمت از «اسناد افتخار» با جانباز سرافراز «حسن گلی» به مصاحبه پرداخته است. نوید شاهد شما را به دیدن این کلیپ دعوت می‌کند.

جانباز سرافراز «حسن گلی» درباره نحوه مجروحیتش چنین روایت می‌کند:

«بعدازظهر بود که دستور حمله دادم. درگیر نیروهای عراقی بودیم که ناگهان یک خمپاره ۷۶۰ در کنارم منفجر شد. ترکشش به صورتم اصابت کرد و فک پایینم به‌ قدری آسیب دید که زبانم آویزان شد. وقتی من را به بیمارستان رساندند، پرسیدند شغلم چیست. دستم را روی گلویم گذاشتم و گفتم فرمانده‌ام. همان لحظه پرستار خانمی با دست به پشتم زد و گفت: نگو! اگر بفهمند، دشمن تو را ترور می‌کند.»

کد ویدیو

ی


گزارش خطا

ارسال نظر
طراحی و تولید: ایران سامانه