شهيد «محمدحسين کردگاری» در دفترچه یادداشت خود می نویسد: «يا رسول خدا تو خود به ما فرمودی که من دربارهی امت خودم از هيچ مؤمن و مشرکی نمیترسم زيرا مؤمن را ايمانش حفظ میکند و مشرک را کفرش نابود میکند وليکن بر شما...» متن کامل مناجات این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «ماموريت از روز 25 مهر 1359 شروع شده بود اما به علت مسائل و کارها و درگيریهای زياد در روی پايگاه نتوانستم دفتر خاطراتی فراهم کنم...» متن کامل خاطره دوم این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
شهيد «هوشنگ رستمی» در دفتر خاطرات خود مینویسد: « پارسال در مرخصی بودم و بيش از سه روز از مرخصی من نگذشته بود که يک پيام راديویی پخش شد و با اين پيام کليه مرخصیها لغو گرديد و من در ظرف 24 ساعت خود را به شيراز رساندم...» متن کامل خاطره اول این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
شهيد «منوچهر الهياری» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «بین راه در دهکدهای ما را پياده و در يک اتاق که اطراف آن همه خراب بوده... دهکدهای که سراسر پر از خاطره بود. تمام ساختمانهای آن ويران که...» قسمت سیزدهم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
شهيد «منوچهر الهياری» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «هواپيماهای بعثی سوسنگرد را به بمبهای خوشهای بستند و هر جا را که توانستند بمب ريختند که در اثر بمب آنها فقط...» قسمت دوازدهم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.
شهيد «منوچهر الهياری» در دفتر خاطرات خود مینویسد: «احساس میکنم که با دشمن میجنگم. فکر میکنم اين جنگی که وجود مرا فرا گرفته جنگ با نفس خود است. تنها اميدم رسيدن به جبهه است و...» قسمت یازدهم خاطره این شهید بزرگوار را در نوید شاهد بخوانید.