فرازي از زندگي نامه معلم شهيد داريوش انصاري
يکشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۴۴
در جزيره ي مجنون و به هنگام عمليات پيروزمندانه ي خيبر با انتشار گازهاي شيميائي ارمغان شوم استکبار جهاني از تمام بدن مجروح شيميايي گرديد و بدين ترتيب پروانه ي و جودش به گرد مشعل مقدس اسلام افسرده گرديد و به خيل جانبازان جبهه حق پيوست.
نوید شاهد فارس : در تابستان سال 1342 در روستاي محروم امير ايوب از توابع شهرستان ممسني در خانواه اي مذهبي شاهد تولد نوراني بوديم. کودکي و نوجواني آن عزيز در فضاي محروم و سرشار از صفا و صميمت آن روستا سپري گرديد و جهت گذراندن تحصيلات متوسطه راهي شيراز شد و در دبيرستان ابوذر شاپور سابق مشغول به تحصيل شد .
پس از اخذ مدرک ديپلم در رشته رياضي در ماموريتي مقدس سعادت پوشيدن لباس سبز پاسداري از حريم قرآن را به دست آورد و از تاريخ 29 شهریور ماه 1362 تا 13فروردین 1363 سعادت حضوري پيوسته و فعال در جبهه هاي نور عليه ظلمت را نصيب خود ساخت و در راستاي اين حضر مقدس و نبرد شکوهمندش بود که سرانجام در جزيره ي مجنون و به هنگام عمليات پيروزمندانه ي خيبر با انتشار گازهاي شيميائي ارمغان شوم استکبار جهاني از تمام بدن مجروح شيميايي گرديد و بدين ترتيب پروانه ي وجودش به گرد مشعل مقدس اسلام افسرده گرديد و به خيل جانبازان جبهه حق پيوست .
او پس از مجروحيت ديگر نتوانست در اين ارگان مقدس خدمت کند و در کنکور سراسري سال 1370 - 1371 شرکت نمود و در رشته رياضي در دانشگاه بين المللي امام خميني قزوين مشغول به تحصيل شد و به خاطر صداقتي که در چهره ي نوراني او هويدا بود. طي سه سال او را به عنوان دبير انجمن اسلامي دانشگاه انتخاب کردند و در ميان اساتيد و دانشجويان محبوبيت خاصي داشت. پس از اخذ مدرک کارشناسي در رشته رياضي از طرف رئيس دانشگاه و نماينده محترم آن استان پستهاي مهمي در وزارتخانه به وي پيشنهاد شد. اما عليرغم ميلش به شيراز برگشت و مديريت دبيرستان دکتر حسابي و ظريف کارفرد را به عهده گرفت .
از مراتب ايثار و وارستگي آن عزيز اينکه پس از 13 سال آن هم با اصرار دوستان در کميسيون پزشکي شرکت نمود و 25 درصد از کار افتادگي کسب نمود تا اينکه با تشديد ناراحتي هاي تنفسي در کميسيون مجدد در سال 1383 به کسب 70 درصد جانبازي نائل گرديد . وي در سنگر پاسداري از دين خدا و دفاع از ميهن و استقلال کشور مبارزي خستگي ناپذير و مجاهدي دشمن ستيز عاشقي بي ادعا و در سنگر تعليم و تربيت معلمي دلسوز و توانا و مديري لايق و صديق بود و سالها با رنج و درد و آسيب ديدگي ناشي از مبارزه با دشمنان خدا صبورانه و بي ادعا و عاشقانه خدمت به فرزندان اين مرز و بوم را به جان پذيرفت و مصداق کامل روشني بخشيدن و آب شدن بود و عليرغم وضعيت حاد تنفسي و تنفس با کپسول اکسيژن در مواقع تشديد ناراحتي درمحل کار خود حضور مي يافت و تا آنجا که قادر بود به حل و فصل مسائل و معضلات دبيرستان همت گماشت .
شهید انصاری در کنار کار مديريت ساعتي تدريس را با توانائي و نظم خاص عهده دار شده و اگر چه ذرات گچ با ناراحتي هاي تنفسي او سازگار نبود تا دو سال قبل از شهادت به تدريس خود ادامه داد . وقتي از سوي معاونت متوسطه پيشنهاد سفر حج در کنار ساير مديران به ايشان ارائه شد مطرح نمود که عليرغم تمايل قلبي قدرت آمدن با شما را ندارم . چرا که تحمل هواي گرم مرا بي تاب و شما را به زحمت خواهد انداخت .
پنج روز قبل از شهادت خطاب به يکي از همکاران گفت : به يکي از حوزه هاي راي گيري برود خواهش کن که بتواني به جاي من راي دهي و فرمود : اين آخرين مهر شناسنامه ي من است و يک روز قبل از شهادت طي ملاقاتي در خانه با دوستان و همکاران خود همه را به روابط دوستانه ، همدلي و مهرباني و پرهيز از تفرقه دعوت بنموده و حتي زمينه ي تقدير از دبير نمونه ي آموزشگاه و معرفي او به اداره را فراهم نمود و اين يعني مسئوليت شناسي تا واپسين روز زندگي ، اين يعني تقيد به کار و تقواي در عمل و توجه به جنبه هاي معنوي و حيات و در پايان اين ملاقات آخرين مسائل مالي و حسابداري آموزشگاه را مورد بررسي قرار داد و
خطاب به يکي از همکاران گفت : حالا ديگر راحت شدم و با تکرار اين جمله آرامشي در چهره ي نوراني اش هويدا گرديد . او که بارها اذعان نمود که از مرگ هيچ هراسي ندارد يک ساعت قبل از شهادت گويي غيبي از ارتحال او از خاک به افلاک آگاهش کرده بود . درخواست اصلاح سر و صورت و استحمام مي نمايد و شايد آخرين لحظات غسل شهادت نموده و پس از تنظيف وجود نازنين و درد کشيده ي ساليان پرنده ي روح از جسم مقدسش به جوار شهيدان همسنگرش پر کشيد و پس از 22 سال زجر و رنج و شب زنده داري هاي سرشار از درد پاداش گرانبهاي شهادت را آن هم در ايام شهادت بزرگ بانوي مظلوم دخت در دانه ي رسول صلي الله عليها حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها دريافت نمود و به مصداق آيه ي شريفه ي "ان الله اشتري من المومنين باموالهم و انفسهم بان لهم الجنه ". روح بلندش به روضه ي رضوان پر کشيد و پيکر پاک و مطهرش در 31 خرداد 1384 پس از يک برنامه ي وداع در محل آستانه ي سيد علاء الدين حسين عليه السلام که از سوي ناحيه 4 آموزش و پرورش تدارک ديده شده بود تشييع و پس از مشايعتي شکوهمند در زادگاهش به خاک سپرده شد.
انتهای متن/
منبع: پرونده فرهنگی، مرکز اسناد ایثارگران فارس
نظر شما