اي عزيزان من اي نور چشمان من جانم را در راه خدا داده ام و شما راهم را ادامه دهيد و نگذاريد سلاحم روي خاک بماند با سلاحم از دين و امام دفاع کنيد

شهيد سيد رحمت اله حبيبي :
در تاريخ 20/6/1330 در روستاي شول نقش رستم شهرستان مرودشت 
شهادت در 12 مهرماه سال 1363 در جزيره مجنون بر اثر اصابت تير به سينه .


بسم رب الشهداء والصديقين

به نام خداوند جهان   به نام خداوند شهداء
به نام خداوند مؤمنان

خدايا مرگ ما را شهادت در راهت قرار بده .

ما زنده بر آنيم که آرام نگيرم
موجبم که آسودگي ما عدم ماست

به نام خدا آن يکتا پروردگار جهان به نام خدايي که افتخار جنگ در راهش را نصيبم کرد و به نام خدايي که آرزو دارم شهادت را نصيبم کند .

اينجانب سيد رحمت الله حبيبي وصيتم را با دعا براي امام شروع مي کنم :
                                                               خدايا امام ما را تا انقلاب مهدي نگهدار .

حال با خانواده خود هم کلامي مي گويم:
 اي عزيزان من اگر خداوند افتخار شهادت را نصيبم کرد راه مرا ادامه دهيد و دست از اين پير جماران برنداريد  اي عزيزان من اي نور چشمان من جانم را در راه خدا داده ام و شما راهم را ادامه دهيد و نگذاريد سلاحم روي خاک بماند با سلاحم از دين و امام دفاع کنيد .
مبادا در قيامت بين شما فاصله اي باشد و اي همسرم تو بايد فرزندمان را درست تربيت کني و پسرانمان را حسيني و دخترانمان را زينب وار پرورش دهي تا رسالت خون ما را به دوش گيرند

 حال اي هم روستائيان اي مردم يادم هست يک بار برادر شهيدم مجيد گفت : من با زبانم اين مردم را نمي توانم ارشاد کنم شايد در جبهه با خونم اين مردم اصلاح شوند ولي مجيد به خدا پيوست و خونش روي اين زمين پاک ريخت ولي شما به خود نيامديد شما تا کي مي خواهيد به خود بيايد و دست از چند دسته گيتان برداريد مگر شما چقدر عمر مي کنيد که مي خواهيد همه را صرف اين اختلافات کنيد .   آيا اين خون پاک شهداء بر شما اثر ندارد.

و حال اي برادران مسجدي مگر نه شما قول داديد که مسجد را ترک نکنيد و اسلحه مجيد و بهزاد روي زمين نماند پس چه شد اسلحه را که زمين گذاشتيد و مسجد را هم ترک کرديد و نماز جماعت و گروه مقاومت را رها کرديد و چند دستگي بينتان ايجاد شده . مگر رسول اکرم نفرمودند : من آن دو مومني را که بيش از 24 ساعت بين شان اختلاف باشد به مسلماني قبول ندارم پس شما چرا اين طور شويد شما فرداي قيامت جواب بهزاد و مجيد را چه خواهيد داد . آيا شما که وصيت نامه بهروز بهمني را خوانديد به وصيت او عمل کرديد ؟ و حال اي مادر عزيز و اي برادران و اي خواهران عزيز من از همه شما حلال بودي مي طلبم و اگر بدي از من ديديد مرا حلال کنيد .


 در مسلخ عشق جز نکو را نکشند                                             روباه صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقي ز مردن مهراس                                              مردار بود هر آن که او را نکشد
 آن کس که تو را شناخت جان را چه کند                                    ديوانه تو هر دو جهان را چه کند


 همه را به خداوند بزرگ رحمان و رحيم مي سپارم .
تاريخ جمعه 28/11/1362
والسلام .


منبع: مرکز اسناد ایثارگران فارس


برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده